تداوم امامت بر مبناى آيه 51 سوره قصص‏ - صفحه 88

ملكى و ملكوتى دلالت دارد كه فيويّت قيوميّت است؛ يعنى: روح شما روح ارواح است و جسم شما روح اجسام است كه تمامى اجسام را فرا گرفته است. علوم اين بزرگان روح علم ماست. و رحمتشان روح رحمت ماست. اينها در واقع «جان جهان» هستند و روح مدبّر هستى وجود ملكى آنهاست. ۱
اين بزرگواران گاهى در زندگى دنيوى مبتلا به ابتلائاتى مى‏شوند و حقوق مسلّمشان غصب مى‏شود يا بندىِ حبس و ايذاء و اذيّت دشمنان مى‏گردند؛ ولى در هر حال، ولايت كليّه را بر عهده دارند. «بِهِمْ تَحَرَكَّتِ المُتَحَرِّكَاتُ وَ سَكَنَتِ السَّواكِنُ.»
اينها در همه حال «با بى‏پر و بالى، پر و بال دگران‏اند» و به مقام ملكوتى خود تجلّى مى‏كنند. و در همان زمان كه به زبان حال و مقال در پيشگاه الاهى عرضه مى‏دارند: من هرچه دارم، از «ندارم» «دارم» - يعنى حضيض و فقر در برابر خداوند متعال را در مقام عبوديّت اظهار مى‏كنند - نسبت به آدميان، در بالاترين نقطه اوجى هستند كه حتّى در تصوّر آدميان نيز نمى‏گنجد.
در اين راستا، آيه 51 سوره مباركه قصص تأييد و صحّه‏اى بر مطالب فوق است.
(وَ لَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ)
و براى آنان سخن در سخن پيوستيم؛ باشد كه پند گيرند.

نوشتار ذيل اجمالاً رهيافتى است بر اين مطلب كه «توصيل قول» (تداوم سخن) در واقع استمرار امامت است.۲

1.نك: شرح مدرس و دهكردى‏

2.برخى از فلاسفه، در باب ضرورت تداوم امامت، برهان امكان اشرف را مطرح كرده‏اند؛ به اين تقرير كه: رحمت واسعه الاهى و ضعف و عجز ساير مخلوقات از دريافت بى واسطه فيضهاى الاهى - به لحاظ فقدان برخوردارى لازم از معرفت و قابليّت - وجود آن ذوات مقدّسه را اقتضا دارد كه امتداد و اشتداد وجودى‏شان، هر موجودى را به فراخور حال در بر مى‏گيرد؛ چرا كه بنابر قانون امكان اشرف، فيضى كه از مبدأ فيّاض افاضه مى‏شود، بايد در مرحله اوّل به اشرف برسد و از مجرا و مجلاى اشرف به شريف، و در مرتبه‏اى نازل‏تر به خسيس و اخسّ افاضه شود. در اين سلسله مراتب، آنكه در قلّه قوس تكامل و بالاترين مرحله، فيضهاى حق را دريافت مى‏دارد انسان كامل مى‏باشد. در مرحله بعدى، انسان و فروتر از آن در قوس نزول، فيض از مراتب اعلى به مراتب مادون عنايت مى‏شود. يعنى حيات، قدرت، علم، اصل وجود در عالم هستى، اوّل به انسان كامل و بعد به ديگران مى‏رسد و اگر فيضى به انسان كامل نرسد، به ديگران اصلاً نمى‏رسد.

صفحه از 102