تداوم امامت بر مبناى آيه 51 سوره قصص‏ - صفحه 89

2. مفردات‏

ابتدا به مفردات آيه شريفه اجمالاً اشاره مى‏شود:
1-2) لَقَد: در مغنى اللّبيب آمده است: معنى دوّم «قد» نزديك گردانيدن زمان ماضى به زمان حال است؛ چنان‏كه اگر بگويى «قامَ زيدٌ» احتمال گذشته نزديك و گذشته دور را دارد، ولى اگر بگويى «قَد قَامَ» اختصاص پيدا مى‏كند به گذشته نزديك.
در لسان العرب آمده است: قد حرف تأكيد است براى تصديق مطلب...
نحويّون گفته‏اند: فعل ماضى حال نمى‏شود مگر به وسيله «قد». حرف لام در اوّل «قد» به منظور تأكيد مضمون جمله است و اين لام بر ماضى مقرون به قد، داخل مى‏شود... خطّاب و محمّدبن مسعود مخالفت كرده‏اند و گفته‏اند: اگر گفته شود «إنَّ زيداً لَقَدْ قَامَ» اين لام جواب قسمى مقدّر است.
در مطوّل تفتازانى ص 19 چاپ عبدالرّحيم آمده است:
بلاغت در كلام، عبارت است از مطابقت كلام با مقتضاى حال؛ و مراد از حال، آن چيزى است كه اقتضا مى‏كند كه كلام به وجهى مخصوص گفته شود. مثلاً منكر حكمى بودن مخاطب، حالى است كه مقتضى تأكيد آن حكم است... و معنى مطابقت كلام با مقتضاى حال، اين است كه اگر حال مقتضى تأكيد باشد، كلام به صورت مؤكّد ادا شود.
2-2) وَصّلنا: از ريشه وصل و از باب تفعيل است و در اصل، به مفهوم پيوند دادن قطعه‏هاى ريسمانِ به هم پيوسته آمده است. ۱ و جمهور «وصّلنا» را با تشديد قرائت كرده‏اند.
يكى از معانى و دلالتهاى وزن تفعيل، تكثير است؛ لذا مى‏توان گفت: «لقد وصّلنا» به معنى نازل كردنِ پيوسته و پشت سر هم است.
با توجّه به مطالب ياد شده، با كمى دقّت، معلوم مى‏شود كه چون حال مقتضى تأكيد حكم است، اين آيه شريفه به صورت مؤكّد نازل شده است: لام «لقد»، خواه

1.طبرسى، مجمع البيان‏

صفحه از 102