2. مفردات
ابتدا به مفردات آيه شريفه اجمالاً اشاره مىشود:
1-2) لَقَد: در مغنى اللّبيب آمده است: معنى دوّم «قد» نزديك گردانيدن زمان ماضى به زمان حال است؛ چنانكه اگر بگويى «قامَ زيدٌ» احتمال گذشته نزديك و گذشته دور را دارد، ولى اگر بگويى «قَد قَامَ» اختصاص پيدا مىكند به گذشته نزديك.
در لسان العرب آمده است: قد حرف تأكيد است براى تصديق مطلب...
نحويّون گفتهاند: فعل ماضى حال نمىشود مگر به وسيله «قد». حرف لام در اوّل «قد» به منظور تأكيد مضمون جمله است و اين لام بر ماضى مقرون به قد، داخل مىشود... خطّاب و محمّدبن مسعود مخالفت كردهاند و گفتهاند: اگر گفته شود «إنَّ زيداً لَقَدْ قَامَ» اين لام جواب قسمى مقدّر است.
در مطوّل تفتازانى ص 19 چاپ عبدالرّحيم آمده است:
بلاغت در كلام، عبارت است از مطابقت كلام با مقتضاى حال؛ و مراد از حال، آن چيزى است كه اقتضا مىكند كه كلام به وجهى مخصوص گفته شود. مثلاً منكر حكمى بودن مخاطب، حالى است كه مقتضى تأكيد آن حكم است... و معنى مطابقت كلام با مقتضاى حال، اين است كه اگر حال مقتضى تأكيد باشد، كلام به صورت مؤكّد ادا شود.
2-2) وَصّلنا: از ريشه وصل و از باب تفعيل است و در اصل، به مفهوم پيوند دادن قطعههاى ريسمانِ به هم پيوسته آمده است. ۱ و جمهور «وصّلنا» را با تشديد قرائت كردهاند.
يكى از معانى و دلالتهاى وزن تفعيل، تكثير است؛ لذا مىتوان گفت: «لقد وصّلنا» به معنى نازل كردنِ پيوسته و پشت سر هم است.
با توجّه به مطالب ياد شده، با كمى دقّت، معلوم مىشود كه چون حال مقتضى تأكيد حكم است، اين آيه شريفه به صورت مؤكّد نازل شده است: لام «لقد»، خواه