تداوم امامت بر مبناى آيه 51 سوره قصص‏ - صفحه 95

إنَّ أوْلِياءَ اللَّهِ هُمُ الَّذينَ نَظَرُوا إلى باطِنِ الدُّنيا إذا نَظَر النّاسُ إلى ظاهرِها... بِهِم عُلِمَ الْكِتابُ وَ بِهِ عَلِمُوا. وَ بِهِم قامَ الْكِتابُ وَ بِهِ قامُوا...
دوستان خدا كسانى‏اند كه به درون دنيا نگريستند، هنگامى كه مردم برون آن را ديدند... كتاب خدا به وسيله آنان دانسته شد و آنان به كتاب خدا دانايند. كتاب به واسطه آنان برپاست و آنان به كتاب برپايند.۱

اينان پرسشهاى خاصّى در محضر قرآن مطرح مى‏كنند و پاسخ صائب از قرآن دريافت مى‏دارند كه ديگران از طرح آن پرسشها و شنيدن پاسخ قرآن ناتوان‏اند. و اين در واقع استنطاق قرآن است.
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايد:
ذلِكَ القُرْآنُ فَاستَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لكِنْ أُخْبِرُكُم عَنْهُ. ألا إنَّ فيهِ عِلْمَ ما يَأتي، وَ الحَديثَ عَنِ الماضي، وَ دَواءَ دائِكُمْ، وَ نَظْمَ ما بَيْنَكُمْ.
اين قرآن را به سخن درآوريد و هرگز او به زبان عادى سخن نمى‏گويد؛ امّا من از او به شما آگاهى مى‏دهم. بدانيد در قرآن علوم آينده و اخبار گذشته و داروى بيماريها و نظم حيات اجتماعى شماست.۲

مراد اين است كه قرآن اگر چه نور، ذكر و «تِبياناً لِكُلِّ شي‏ء» است، ولى استنطاق و به سخن در آوردن و نكته‏يابى از قرآن در حدّ اعلى غير از معصومين عليهم السلام كار هركس نيست و بعضاً نتيجه معكوس مى‏دهد...
(وَ لَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَاراً)۳ و به تنهايى براى تذكّر كافى نيست و اين هدف بدون امامت تأمين نمى‏شود.۴زانكه از قرآن بسى گمره شدندزين رسن قومى درونِ چَه شدند
مر رسن را نيست جُرمى اى عنودچون تو را سوداى بالا سر نبود

1.نهج البلاغه، حكمت ۴۳۲

2.نهج البلاغه، خطبه ۱۵۸

3.اسراء (۱۷) / ۸۲

4.برپايه نصوص ياد شده مفسّران و نويسندگان علوم قرآنى بر ضرورت... بهره‏گيرى از احاديث در تفسير قرآن تأكيد كرده‏اند (نك: مجمع البيان، ج ۱، ص ۳۹ و ۴۰؛ متشابه القرآن و مختلفه، ج ۲، ص ۱۴۸؛ البيان فى تفسير القرآن، ص ۳۹۷؛ مناهج البيان، جزء ۱، ص ۱۵ و ۱۸؛ البرهان، ج ۲، ص ۱۵۶؛ الاتقان، ج ۲، ص ۳۵۱؛ مناهل العرفان، ج ۱، ص ۴۸۰ و ۴۸۱. براى تفصيل، نك: به مقاله نقش احاديث معصومان در تفسير قرآن نوشته آقاى على نقى خدايارى، فصلنامه سفينه، شماره ۲ (بهار ۱۳۸۳) ص ۸ و ۹ و ۱۰.

صفحه از 102