اهمّيّت شاعر به اندازهاى بود كه ملوك و امرا از شأن و نفوذ شاعر سود مىجستند و با تشويق و صلههاى متعدّد، آنها را به دربار خويش مىخواندند و گاه براى تصاحب يك شاعر، بين دو امير نزاع و جنگ واقع مىشد. زيرا شاعر مفاخر قوم را به گوش همگان مىرساند و از حيثيت و شرف آنها دفاع مىكرد و شور و حماسه را در سپاه برمىانگيخت و فضائح خصم را برملا مىساخت و...
نگارنده پس از كلّيّاتى درباره شعر، با توجّه به آياتى كه ظاهراً شعر و شاعران را مذموم شمرده، اثبات مىكند كه در قرآن «شعر گفتن» نكوهش نشده، بلكه از برخى «شاعران» مذمّت شده و اتّفاقاً شعراى مؤمن استثنا شدهاند.
پس از قرآن، اگر در سيره پيامبر صلى اللَّه عليه وآله مطالعه كنيم، معلوم مىشود كه ايشان نيز شعر و شاعرى را نه تنها به طور مطلق ردّ نفرموده، بلكه گاه شاعران را به سرودن شعر تشويق فرموده است. طبرسى مىنويسد: «به صحّت رسيده كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله شعر را مىشنيد و تشويق مىكرد و بارها به حَسّان فرمود: «پيوسته مؤيّد به روح القدس هستى تا آن زمان كه با زبانت ما را يارى كنى» رسول عظيم الشأن اسلام، از اشعار حكيمانه و موافق عقل و دين حمايت مىفرمود و حتى با اشعارى كه چنين نبود، امّا مغايرتى با اسلام نداشت، مخالفت نمىكرد. نمونههايى از تشويقهاى پيامبر گزارش شده است.»
در پايان اين بخش، نگارنده هدف خود را از بحث مستقل درباره جايگاه شعر بيان مىكند و مىنويسد: جايگاه شعر قبل از اسلام و بعد از آن، بدين جهت بيان شد تا خواننده به اهمّيّت و فايده جستجو براى يافتنِ اشعار آيه تطهير پى ببرد؛ زيرا توجّه به اين اشعار چند مطلب را روشن مىسازد:
1. اين اشعار مانند احاديث مربوطه، نشانگر انحصار «اهل بيت» در آيه تطهير، به خمسه طيّبه است.
2. اين اشعار معناى اصلى تطهير يعنى «عصمت و پاكى اهل بيت» را تصريح مىكند و نادرستىِ برداشت مخالف را روشن مىسازد.
3. با توجّه به اينكه در بين شعرا افراد غير شيعه و حتّى غير مسلمان هم هستند،