و استغفار نمود و اهل زُهد و تقوى شد. پرچمدار شعر در عصر خود بود و سبكى نو در شعر ايجاد كرد و او را در رديف امرؤ القيس شمردهاند. اشعار او فراوان و ديوانش بارها چاپ شده است. در يكى از اشعارش انتساب به على عليه السلام و علوى بودن را تنها افتخار به حساب مىآورد و ضمن معصوم و مطهر شمردن اهل بيت، صلوات را مختصّ آنان مىداند:
مُطَهّرونَ نَقيّاتٌ جُيُوبُهُمْتَجرى الصّلاةُ عَليهم أيْنَما ذُكِروا
ايشان مطهر و پاك و پاكدامناند و هرجا نامشان برده شود، صلوات و درود بر آنها فرستاده مىشود.
ب - شاعران قرن سوم
پس از قرن دوم، نگارنده از شاعران زيادى ياد مىكند كه در قرن سوم تطهيريههايى دارند: محمّدبن ادريس شافعى، ديك الجن، دعبل و وامق مسيحى.
6 -5) شافعى: وى از بزرگان اهل تسنّن قرن دوم و رئيس مذهب شافعيه است. تولّد او دقيقاً روز مرگ ابوحنيفه بود. در علم لغت، شعر و ادبيات، ايام عرب، فقه و حديث تبحّر داشت و در سن 18 يا 20 سالگى فتوا مىداد. احمد حنبل، عمربن عبدالعزيز را مجدّد دين در قرن اوّل، و شافعى را مجدّد دين در قرن دوم مىشمارد. اشعار او در حبّ آل محمّد فراوان است؛ از جمله مىگويد:
إنْ كانَ رَفضاً حبُّ آلِ محمّدٍفَلْيَشْهَدِ الثَقَلانِ أنّي رافضي
اگر حبّ و دوستى آل محمّد، رفض و خروج از دين به حساب مىآيد، جنّ و انس شاهد باشند كه من رافضى و خارج از دين هستم.
اشعار وى در مدح و پاكى اهل بيت و فضائل فراوان ايشان و نيز رثاى امام حسين عليه السلام بسيار شنيدنى است؛ از جمله مىگويد:
إذا في مجلس ذَكَروا عليّاًو سبطَيْه و فاطمةَ الزّكيّه
فَأجْرى بَعْضُهم ذِكرى سِواهمفَأيْقَنُ أنَّهُ لِسَلَقلَقِيَّه
على آلِ الرسولِ صلاةُ ربّيوَ لَعْنَتُهُ لِتِلكَ الجاهِليّه
هرگاه در مجلسى نام على و دو پسر او و فاطمه پاك نهاد برده مىشود، بعضى از مردم فوراً موضوع را عوض كرده و سخن غير ايشان را مىگويند. لذا من يقين مىكنم كه آنان زاده زنانِ بدكارهاند. صلوات خدا بر اين چهار نفر آل رسول، و لعنت خدا باد بر اين مرام جاهلى.
6 -6) ديك الجنّ: ابومحمّد عبدالسلام حُمُصى معروف به «ديك الجنّ»، از شعراى عصر عباسى و شاعرى خوش طبع از شيعيان است. او در مراثى امام حسين عليه السلام اشعار فراوان دارد. وى نه تنها براى عرب نسبت به عجم فخرى قائل نبود، بلكه بر اَعراب، فخر مىكرد و تنها آل محمّد را بهترين مردم بين عرب و عجم مىشمرد. در مضمون آيه تطهير مىگويد:
و الخمسةُ الغُرُّ أصحابُ الكِساءِ مَعاًخَيرُ البَريّةِ من عُجْمٍ و مِن عَرَبٍ
اشعار او در فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام و مظلوميّت ايشان شنيدنى است.
6 -7) دِعبِل خُزاعى: وى از شعراى كمنظير شيعه اماميّه و از نوادگان «بديل خُزاعى» صحابى گرانقدر رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله است كه پيامبر در روز فتح مكّه او را دعا فرمود. بديل در جنگ صفين در ركاب اميرالمؤمنين عليه السلام بود كه به دست ياران معاويه شهيد شد. سرودههايش بر زبانها و در كتابها جارى است و نبوغ او را در ادب و شعر اثبات مىكند. اشعار او غالباً در مدح اهل بيت و هجو دشمنان ايشان است. علّامه امينى مىنويسد: «از آنجا كه ولايت اهل بيت خالص نمىشود مگر با برائت از دشمنان ايشان، لذا دعبل پيوسته بيزارى و برائت خود را از دشمنان عترت طاهره و غاصبين منصب ايشان اعلام مىكرد.»
وقتى عباسيان به بهانه دفاع از اهل بيت روى كار آمدند، امّا خلاف گفتههايشان عمل نمودند، دعبل همه خلفا و وزراى ايشان را افشا كرده و با اين هجوگويى از بنىعباس انتقام مىگرفت. به همين سبب، پيوسته فرارى بود و خود مىگفت: