گذرى در نصوص اميرالمؤمنين بر امامت امام حسن مجتبى عليهما السلام‏ - صفحه 139

وى بر چندين زبان تسلّط داشت؛ از جمله: اردو، فارسى، عربى، انگليسى، فرانسه، ايتاليايى، آلمانى، تركى، روسى. تخصّص اصلى او فقه و قانون بين‏المللى اسلامى بود و درباره اسناد و پيمانها، آثار عديده نگاشت. علاوه بر شصت سال تدريس، بيش از 160 جلد كتاب را تأليف و تحقيق و تصحيح كرد و بيش از نهصد مقاله به زبانهاى مختلف نوشت. با دائرة المعارفهاى مختلف نيز همكارى داشت. او به سال 1423 قمرى / 2002 ميلادى درگذشت.
دكتر محمّد حميداللَّه در ضمن نامه خود به استاد خسرو شاهى، به تاريخ 8 شوال 1387 قمرى از فرانسه - مى‏نويسد:
من ديدگاههاى خاورشناسان و استناد به آنها را دوست ندارم؛ زيرا آنها - چنان كه بر شما پنهان نيست - به هر بهانه‏اى به پراكندن صفوف اهل قبله اهتمام مى‏ورزند.
... مؤلّف مرحوم در صفحه 109 سطر 13 مى‏نويسد:
على عليه السلام فرزندش حسن عليه السلام را وصىّ خود قرار داد.
كاش مى‏دانستم كه آيا براى شما امكان دارد كه مرا به مأخذ و مستندى تاريخى ارجاع دهيد كه سرور ما على - رضى اللَّه عنه - فرزندش را ولىّ عهد ناميده است؛ چرا كه اين مطلب، اهمّيّت زيادى در تاريخ علم حقوق، نزد مسلمانان دارد. من در اين چند سال، همواره از دانشوران در اين مورد پرسيده‏ام و كتابها را تصفّح كرده‏ام؛ بدون اينكه به نتيجه‏اى برسم. البتّه اين مطلب در كتابهاى عقايد آمده، ولى در كتابهاى تاريخ ياد نشده است. در منابع تاريخى، يك نامه براى سرور ما على عليه السلام شناخته شده، ولى در آن يادى از حكومت و امامت يا خلافت نيست؛ بلكه فقط در باب مسائل خانوادگى است. اگر وصيّت‏نامه‏اى ديگر موجود است كه از امامت ياد كرده، اين همان است كه در پىِ آنم.
اگر مرحوم مؤلف (شيخ محمّد حسين كاشف الغطاء) زنده بود، برخى از مواردى را كه بدان مى‏انديشم، بر او عرضه مى‏داشتم؛ مانند يك مورّخ كه احوال صدر اسلام را مى‏نگارد.
عافيت شما مستدام باد. محمد حميد اللَّه.

صفحه از 142