گذرى در نصوص اميرالمؤمنين بر امامت امام حسن مجتبى عليهما السلام‏ - صفحه 146

تكيه كند؛ چرا كه ما در تأويلِ قرآن، ترديد و گمان را كنار زده‏ايم و حقايق قرآن را كاملاً درك كرده و به مرحله يقين دست يافته‏ايم. اينك، از ما اطاعت كنيد؛ زيرا فرمانبردارىِ از ما، به‏سان فرمانبردارىِ از خداوند عزّوجلّ و پيامبرش، بر شما واجب گشته است. خداوند عزّ و جلّ مى‏فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورديد، از خداوند و رسولش و اولى‏الامر اطاعت كنيد...» ۱
5. امام حسن عليه السلام در خطبه‏اى پس از صلح با معاويه، در فضايل پدر و اهل بيتشان و نكوهش بنى‏اميّه چنين مى‏فرمايد:
... معاويةبن صخر پنداشته است كه من او را شايسته خلافت دانسته‏ام و خود را شايسته خلافت نمى‏دانم. او دروغ گفته و سوگند به خداوند كه از نظر كتاب خدا و به گفته پيامبر، من شايسته‏ترين شخص براى سرپرستى مردمم؛ امّا با وجود اين، ما اهل بيت، همواره ناشناخته مانده و مورد ستم واقع شده‏ايم... ۲
6. ايشان در خطبه‏اى ديگر مى‏فرمايد:
جدّ مهربان و محبوبم رسول خدا فرمود كه سرپرستى كارها بايد به دست دوازده امام از اهل بيت و برگزيدگانش برسد. و هيچ يك از ما از دنيا نخواهد رفت مگر آنكه كشته يا مسموم گردد. ۳
7. امام حسن عليه السلام در نامه‏اى به معاويه فرمود:
خداوند محمّد صلى اللَّه عليه وآله را از سرِ رحمت بر جهانيان، برانگيخت و به وسيله او حق را آشكار كرد... زمانى كه پيامبر از دنيا رفت، مردم عرب درباره جانشينى وى به اختلاف افتادند و با هم ستيز كردند. قريشيان گفتند: ما خاندان و نزديكان پيامبريم و از اين‏رو، در جانشينى پيامبر با ما ستيز نكنيد؛

1.مروج الذهب، باب خطبه‏هاى امام حسن عليه السلام؛ و أمالى شيخ طوسى، ص ۷۳؛ البحار، ج ۱۰، ص ۱۰۰ به نقل از مجالس مفيد و امالى شيخ طوسى؛ ينابيع المودّة، ص ۱۸ و ۲۵۲

2.أمالى شيخ طوسى، ص ۱۰ تا ۱۲؛ البحار، ج ۴؛ باب احتجاج الحسن عليه السلام؛ احتجاج، ص ۱۵۰؛ كشف الغمة، ص ۱۷۱؛ ابن أبى‏الحديد، ج ۴، ص ۱۶؛ ينابيع المودّة، ص ۳۹۹

3.كفاية الأثر خراز قمى؛ البحار، ج ۱۰، ص ۱۰۱

صفحه از 142