بازخوانى حيات علمى علّامه مير حامد حسين هندى كتاب الدرر السنيّة - صفحه 177

مى‏كردم، آن را انجام نمى‏داد و اگر از چيزى بر حذر مى‏داشتم، مرتكب آن مى‏شد. در واقع، خوف الاهى از دلش خارج شده بود و دوستى و رفاقت چندين و چندساله با مرا به دست فراموشى سپرده بود؛ تا اينكه مخالفت و تندخويى او زياد شد و كارهايى مرتكب شد كه هرگز انتظار نداشتم. در بندر مسقط از كشتى پياده شد و رفت به دنبال خواسته‏هاى پست نفسانى خودش و از راه به دور شد و به آدمهاى گمراه اعتماد نمود و رفيق انسانهاى بد شد. پس شهر مسقط، مسقط ارزشهاى او شدو افتخارات خود را از بين برد: فصار المسقط مسقط اعتباره و مَنجس فخاره. ۱
مرحوم مير حامد حسين پس از بيان خاطرات سفر، نكاتى را يادآور مى‏شوند:
1. قصدم از بيان اين گرفتاريها، يادآورى لطف و عنايت خداوند متعال است بر اين بنده حقير كه با وجود اين مشكلات عديده به زيارت ائمّه راه يافتم. خداوند بر من كه سخت بيمار بودم، منّت گذاشت و پيمودن راههاى سخت و وحشتناك را آسان نمود و نگرانيهاى بسيارى را از من برطرف ساخت؛ تا اينكه به مرحله‏اى از لطف رساند كه هرچه بر گرفتاريهايم اضافه مى‏شد، شوق و علاقه‏ام بيشتر و ولعم زيادتر مى‏گرديد.
كلّما لقيت مكروهاً، زدتُ شغفاً و نزوعاً. و كلّما صادفت فجيعة، كثرت شغفاً و ولوعاً. ۲
تا اينكه خداوند بزرگ‏ترين سعادت - يعنى زيارت عتبات عاليات - را نصيب من فرمود.
2. بيان مشكلات سفر ننمودم مگر براى اينكه افرادى كه در سلامت و عافيت به سر مى‏برند، بر انجام آن جرئت پيدا كنند و پا گذاشتن در اين راه و انجام كارهاى سخت و شاق بر آنها آسان شود.
3. اميد است خداوند متعال، شدائد و سختيهاى اين سفر را وسيله آمرزش گناهان بندگان خود قرار دهد؛ هم‏چنانكه من چنين گمانى را به پروردگار خود دارم.
فلعلّ اللَّه تعالى كفّر عنّي بهذه الشدائد معاصي الموبقة و جرائمي المخلقة التي اثقلت ظهري و صارت أغلالاً لنحري... ۳

1.همان، ص ۱۴

2.همان، ص ۱۵

صفحه از 186