عقل - صفحه 194

ضرورت تحمّل آن را كشف مى‏كرد.
درباره اين بيان صدوق بايد توضيح داد كه او تا جايى كه متن احاديث را در بيان مراد خود كافى و رسا ببيند، به توضيح نمى‏پردازد. بدين روى، اين حديث را مى‏توان ديدگاه صدوق دانست.
3- شيخ مفيد در بيان و تعريف عقل به اين نكته بسيار مهم اشاره مى‏كند:
يُسمّى‏ عقلاً لِأنَّه يَعْقِلُ عَنِ الْمقَبَّحاتِ. ۱
عقل ناميده مى‏شود چون (عاقل را) از ارتكاب زشتيها باز مى‏دارد.
اين جمله كوتاه و پر معنى، اشاره به معناى وجدانى، لغوى و روايى عقل دارد. ايشان همچنين بر انفكاك‏ناپذير بودن «عقل» از «سمع» تأكيد مى‏نمايد ۲ و اين امر را مورد اتفاق علماى اماميه مى‏داند. اين همان لازمه‏اى است كه ميان عقل (حجّت باطنى) و شرع (حجّت ظاهرى) برقرار است.
4- علّامه محمّدباقر مجلسى در كتاب بحارالانوار، شش معناى اصطلاحى براى عقل بيان كرده است و اكثر اخبار مربوط به عقل را ناظر به معناى اوّل و دوم آن مى‏داند كه به تصريح ايشان، مآل و نتيجه واحد دارند. اين دو معنا عبارت‏اند از:
الأوّل هو قوّةُ إدراك الخير و الشرّ و التمييز بينهما... الثاني ملكةٌ و حالةٌ في النَفْسِ تَدعُو إلى اختيار الخير و النَفعِ و اجتنابِ الشرورِ و المضارّ و بها تَقوى النَفْسُ على زَجْرِ الدواعي الشهوانيّة و الغضبيّة و الوساوسِ الشيطانيّة. ۳
اوّل عبارت است از توانايى ادراك خير و شرّ و تشخيص آنها... دوم حالت نفسانى راسخى كه به انتخاب خير و فايده و اجتناب از شرور و ضررها فرامى‏خواند و نفس به سبب همين ملكه نفسانى قدرت مى‏يابد كه انگيزه‏هاى شهوت و غضب و وسوسه‏هاى شيطانى را منع نمايد.

1.مفيد، النكت فى مقدمات الاصول، ص ۲۲

2.مفيد، اوائل المقالات، ص ۴۴، شماره ۷ و ۸

3.مجلسى، بحارالانوار، ج ۱، ص ۹۹

صفحه از 196