رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: «ايشان من و على و فاطمه و حسن و حسين هستيم. ما در سراپردههاى عرش، خدا را تسبيح مىكرديم و ملائك به تسبيح ما تسبيح مىگفتند؛ دو هزار سال قبل از خلقت آدم. پس چون خدا آدم را آفريد، امر نمود ملائك را كه بر او سجده نمايند و ملائك مأمور به سجده نشدند، مگر به خاطر ما. پس ملائك همگى سجده كردند؛ مگر ابليس كه از سجده سر باز زد. پس خداوند تبارك و تعالى فرمود: (يا إِبْلِيسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ؟)۱
طرفداران اين نظر روايات فراوان موجود در منابع عامّه و خاصّه كه از مضامين مشابهى برخوردار بوده، ظاهر آنها صراحت در اعطاى نبوّت به پيامبر اسلام قبل از آفرينش آدم عليه السلام دارد، مستمسك قرار دادهاند كه برخى از اين روايات به اين شرح مىباشد: «كنت نبيّاً و آدم بين الماء و الطين.» ؛ «كنت نبيّاً و آدم بين الروح و الجسد.» ؛ «كنت نبيّاً و آدم منخول في طينته»۲
بر مبناى اين احاديث است كه برخى از محقّقان زمان آغاز نبوّت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را قبل از آفرينش آدم دانستهاند. ۳حتّى برخى نيز به صراحت، بر اين نكته تأكيد دارند كه: «و الحقّ أنّه صلى اللَّه عليه و آله لم يكن متعبّداً بشريعة من قبله من الأنبياء و أنّه صلى اللَّه عليه و آله كان نبيّاً حين تولّده بل حين كان الآدم بين الماء و الطين ثم صار بعد ذلك رسولاً و أمر بان يدعو الناس بعد أربعين سنة.»۴
برخى نيز بر اين ادّعايند كه اگرچه نخستين فرد انسانى در زمين و اوّلين نبى آدم عليه السلام بود و او و ديگر انبياء تا آن هنگام كه صورت جسمانى آنها خلق نشده باشد، متّصف به صفت نبى نيستند، امّا وجود روحانى نبى مكرّم اسلام صلى اللَّه عليه و آله بالفعل نبى بود و شرايع ساير انبياء همان حكم نبوّت وى بود كه به دست آنها به مردم ابلاغ مىشد
1.بحرانى، ج ۴، ص ۶۸۴
2.مجلسى، ج ۱۸، ص ۲۲۲ ؛ ابنشهر آشوب، ج ۱، ص ۱۸۳ ؛ فخر رازى، ج ۶، ص ۵۲۵
3.الصالحى الشامى، ج ۱، ص ۹۶-۱۰۰
4.شبّر، ج ۱، ص ۲۴۴-۲۴۶. نيز نك: ابنشهر آشوب، ج ۱، ص ۱۸۳