و پيامبران همگى نوّاب او بودند؛ همانگونه كه در عالم دنيا هم پيامبر نمايندگانى را براى تبليغ اسلام به شهرهاى مختلف مىفرستاد؛ لذا با اين بيان، تمامى شرايع همان شريعت اسلام و شريعت نبىّ مكرّم اسلام است و با ظهور صورت جسمانى وى، تمامى آنها نسخ شدهاند ۱
در اين نظريّه، مطابق اخبار صحيحه، خداوند اين كمال را به پيامبرش اعطا نموده كه از همان بدو آفرينش، وجود نورى او داراى مقام نبوّت باشد و مطابق آيات قرآن از تمامى انبياء پيمان گرفته كه او را پيامبر و نبى خود بدانند و اگر در زمان آنها ظهور كرد يارىاش كنند كه در آن صورت، آنها نبى بر امّت خود هستند و پيامبر نبى آنها و لذا پيامبر اسلام نبى الانبياء است. ۲
همچنين در اين باب، گفته شده كه نبوّت پيامبر اسلام از همان زمان اخذ پيمان از بنى آدم آغاز شده و تأخّر زمانى وجود جسمانى او منافاتى با نبى بودن او ندارد. درست مانند آنكه كسى را حاكم و والى قرار دهند، ولى زمان آغاز حكومت او را در آينده و چند سال بعد تعيين كنند. اين تأخّر زمانى شروع حكومت منعى براى حاكم بودن او نيست. ۳
مشابه اين نظر از ابنعربى هم نقل شده كه علم پيامبر به پيامبرى خويش در همان زمان حاصل شده و ديگر انبياء كه به لحاظ زمانى مقدّم بر او هستند، در واقع، نوّاب پيامبر مىباشند. ۴۵ صحيحه احول و ديگر روايات مشابه آن در بيان تفاوت نبى، رسول و محدّث ۶ در كنار روايات نقل شده از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با اين مضمون كه «كنت نبيّاً و آدم بين الماء و الطين» يا «بين الروح و الجسد» و نيز اخبار فراوان موجود در خصوص آنكه ابراهيم عليه السلام قبل از آنكه امام باشد، خليل بوده و قبل
1.ميلانى، ج ۵، ص ۲۲۳-۲۲۴
2.همان، ص ۲۵۰ و ۲۵۱
3.همان، ص ۲۵۳
4.ابن العربى، ج ۱، ص ۱۴۳، ۱۴۴، ۱۴۶، ۲۴۳ ؛ ج ۲، ص ۱۰۸؛ ج ۳، ص ۲۲
5.جالب آنكه ملاصدرا اين روايت را حديثى مشهور و شاهدى بر وجود عالم مثل افلاطونى دانسته و گفته است: «و اعلم أنّ المنقول من بعض القدماء كأفلاطون القول بقدم النفوس الإنسانيّة، ويؤيّده الحديث المشهور: كنت نبيّاً و آدم بين الماء و الطين.» (شيرازى، ج ۹، ص ۳۳۱-۳۳۲)
6.نك: همان، ص ۲۶۶، روايت شماره ۲۷