آغاز نبوّت‏ - صفحه 24

چندگونگى نقل هستند و به علاوه به لحاظ سندى هم قابل مناقشه‏اند. ۱
همچنين چگونه ممكن است منبع تمامى شرور غده يا لخته‏خونى در قلب باشد كه با برداشتن آن انسان به يك فرد متّقى و معصوم تبديل شود. آيا در اين صورت، عصمت امرى جبرى نخواهد بود كه با يك جرّاحى تمام بديها از پيامبر دفع شده باشند؟ و اگر قرار است با برداشته شدن اين غدّه تمامى شرور برطرف شوند، ديگر چه نيازى به تكرار اين كار و حتّى در زمانى پس از بعثت است؟ آيا خداوند نمى‏توانست از ابتدا پيامبرش را بدون وجود چنين چيزى در قلب او خلق كند تا ديگر نيازى به اين جرّاحى دردناك نباشد؟ و آيا اين داستان با افضليّت پيامبر بر تمامى ديگر انبياء منافات ندارد؟ ضمن آنكه اصل اين جريان برگرفته از اسطوره‏هاى دوران جاهليّت است. ۲
همچنين برخى از دانشمندان معاصر اهل سنّت، از جمله محمود ابوريه، در كتاب اضواء على السنّه المحمديّه به شدّت، به ردّ آن پرداخته و اين قبيل روايات را از جمله اسرائيليات و ساخته و پرداخته علماى اهل كتاب دانسته است.
معتقدان به حديث شقّ صدر آيا به آيات قرآن توجّه نكرده‏اند؟! به ويژه آنچه در سوره حجر آمده كه خداوند به شيطان مى‏فرمايد تو بر بندگان مخلص من تسلّط ندارى. ۳ با اين بيان آيه شريفه ديگر چه جاى نفوذى براى شيطان در پيامبر مى‏ماند تا نياز به شقّ صدر و خارج كردن تأثيرات شيطانى از قلب پيامبر باشد؟ بر فرض هم كه اين حديث صحيح باشد، خبر واحد است و با احاديث متواترى كه مفيد يقين است، در تعارض مى‏باشد. ۴ ابوريه به نقل از استاد خود محمّد عبده چنين مى‏گويد كه: براى ما مسلّم است كه شيطان بر بندگان مخلص خدا كه نبى مكرم اسلام برترين آنان است، تسلّط ندارد و آنچه در احاديث مبنى بر اسلام شيطان پيامبر به دست ايشان و يا زدوده شدن بهره شيطان از

1.يوسفى غروى، ج ۱، ص ۲۶۵

2.عاملى، الصحيح من سيرة النبىّ الاعظم، ص ۸۶ و ۸۸-۹۰

3.حجر (۱۵) / ۴۲؛ اسراء (۱۷) / ۶۵

4.ابورية، ص ۱۸۸

صفحه از 29