ضرورت وجود نبى بر اساس قاعده لطف‏ - صفحه 32

جواد و كريم است. هر گاه محل قابليّت واستعداد فيض وجود و لطف را داشته باشد، بر خدا لازم است كه فيض كند؛ زيرا در رحمت او بخلى نيست و جود و لطف او را نقصى نمى‏باشد. وجوب در اينجا بدان معنا نيست كه شخصى او را به اين امر فرمان دهد، پس بر او اطاعت واجب گردد - خداوند از اين متعالى و بلند مرتبه‏تر است - بلكه معناى وجوب در اينجا مانند وجوب در «واجب الوجود» است.
استاد خرّازى هم بعد از نقل كلماتى از فلاسفه در اين باره، بيان مى‏كند كه مقتضاى كمال مبدأ متعال از جهت اسماء و صفات، احسان و لطف كردن به نيازمندان و نداشتن بخل و منع است؛ در غير اين‏صورت، نقص در ذات پروردگار لازم خواهد آمد كه بر خلاف فرض فعلى بودن وجود تمام كمالات در ذات الهى است.
إنّ مقتضى كمال المبدء المتعال من جهة الأسماء و الصفات هو الإحسان و اللّطف إلى من يحتاج إليه و عدم البخل و المنع؛ و إلّا لزم الخلف في كماله. فكلّ ما يحتاج إليه الخلق لا سيّما الإنسان، لطف و صادر من صفاته و لازم لصفاته، من دون حاجة إلى حكم العقلاء بلزوم العدل و قبح الظلم. ۱
مقتضاى كمال مبدأ متعال از جهت اسماء و صفات، احسان و لطف نسبت به محتاج است، نه بخل و منع. و در غير اين صورت، كمال لطف از او منتفى مى‏شود. پس همه نيازهاى خلق به ويژه انسان، به لطف الهى كه لازمه صفات اوست، از او صادر مى‏شود؛ بدون اينكه به حكم عقلاء به وجوب عدل و قبح ظلم، نياز داشته باشد.

1-1) اشكال نظر فلاسفه‏

بر اساس اين نظريّه، وجوب به معناى ضرورت وجود وعدم انفكاك از ذات خداوند سبحانه است و لطف و كرم و جود، از صفات ذات خداى تعالى محسوب

1.به نقل: جهرمى شريعتمدارى، ص ۱۳

صفحه از 49