ضرورت وجود نبى بر اساس قاعده لطف‏ - صفحه 47

داده و برخى را هيچ نداده يا كم داده است؛ برخى را در كودكى از دنيا مى‏برد و برخى را عمر طولانى عطا مى‏كند؛ و نيز برخى در كنار رسولان و در زمان بعثت به رشد و كمال مى‏رسند و برخى ديگر عمر خويش را در زمان فترت بسر مى‏برند؛ و هيچ‏كدام از اينها نيز ناشى از بخل و عدم جود خداوند متعال نيست. در روايت آمده است كه مردى از امام موسى‏بن جعفر عليه السلام سؤال كرد:
أَخْبِرْنِي عَنِ الْجَوَادِ فَقَالَ: إِنَّ لِكَلَامِكَ وَجْهَيْنِ: فَإِنْ كُنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الَمخْلُوقِ، فَإِنَّ الْجَوَادَ الَّذِي يُؤَدِّي مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ إِنْ كُنْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْخَالِقِ، فَهُوَ الْجَوَادُ إِنْ أَعْطَى وَ هُوَ الْجَوَادُ إِنْ مَنَعَ؛ لِأَنَّهُ إِنْ أَعْطَاكَ أَعْطَاكَ مَا لَيْسَ لَكَ وَ إِنْ مَنَعَكَ مَنَعَكَ مَا لَيْسَ لَكَ.۱
جواد يعنى چه؟ فرمود: سخن تو دو جهت دارد: اگر مقصودت جواد در آفريدگان است، جواد كسى را گويند كه فرايض الهى را ادا كند؛ و اگر پرسشت درباره آفريدگار است، او اگر عطا بكند، جواد است؛ منع هم كند، باز هم جواد است؛ زيرا او چيزى را به تو مى‏دهد كه حقّ تو نيست و چيزى را كه به تو نمى‏دهد باز هم حقّ تو نيست.

پس انسان با توجّه به خداى تعالى و نيز با توجّه به حقيقت خود، درمى‏يابد كه او با تمام حقيقت خود مملوكى بيش نيست و نيز مى‏يابد كه خداوند متعال مالك و صاحب اختيار كامل اوست و در اين‏صورت در مقابل مولاى خويش هيچ حقّ و حقوقى ندارد و هر چه خدا مى‏دهد، فضل و احسان است و اگر ندهد، حقّى از او ضايع نكرده است. به همين جهت است كه اميرمؤمنان عليه السلام مى‏فرمايد:
كُلُّ مَانِعٍ مَذْمُومٌ مَا خَلَاهُ.۲
هر كسى كه منع كند، نكوهش مى‏شود جز خدا.

بندگان خدا چون هر چه دارند ملك مطلق خداست، اگر در جايى از آنچه در اختيارشان گذاشته شده است، انفاق نكنند، سرزنش مى‏شوند؛ ولى چون همه

1.كلينى، ج ۴، ص ۳۸ ؛ صدوق، معاني الأخبار، ص ۲۵۷ ؛ ابن‏شعبه، ص ۴۰۸

2.شريف رضى، خطبه ۹۱، ص ۱۲۴

صفحه از 49