عصمت خاتم پيامبران در نگاه برخى از مفسّران، با توجّه به آيه - صفحه 61

(لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ)گفته بود كه پيامبر به دنبال جبرئيل تكرار مى‏كرد تا در آن راسخ گردد. ۱ امّا در اينجا مى‏گويد كه جبرئيل براى او مى‏خواند و او قرآن را حفظ مى‏كند و فراموش نمى‏كند.
زمخشرى به اين نكته تفطّن ندارد كه به صراحت آيه، هرچه بر پيامبر خوانده مى‏شود، قرائت خدا بر اوست، نه قرائت وحى از جانب جبرئيل بر او. همچنين توجّه ندارد كه ميان قرائت جبرئيل و فراموش نكردن پيامبر، ملازمه تكوينى وجود ندارد. ۲
قول دوم: تفسيرى است كه شيخ طوسى قدس سره در تبيان بيان كرده است. وى مى‏گويد:
معناى آيه آن است كه قرائت قرآن را از تو اخذ خواهيم كرد، پس تو آن را فراموش نمى‏كنى. پس إقراء به معناى گرفتن قرائت قارى و ملاحظه در آن با گوش دادن، براى اصلاح خطاهاى آن است. ۳
امّا بايد توجّه داشت كه ميان اخذ قرائت از پيامبر و فراموش نكردن ايشان نيز تكويناً ملازمه‏اى نيست و چنين تفسيرى استوار به نظر نمى‏آيد.
بنابراين، «إقراء قرآن» توسّط خداوند، به معناى آن است كه امكان قرائت را براى پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله فراهم سازد و به آن حضرت تعليم دهد و ايشان را بر قرائت توانا سازد. روشن است كه ميان اقراء پيامبر توسّط خدا به سبب اعطاى علم و معرفت حقيقى و فراموش نكردن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ضرورتاً ملازمه تكوينى وجود دارد؛ و در نتيجه، در تمام شئون نبوّت و رسالت - اعمّ از ابلاغ و آموزش - راه يافتن نسيان به رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله محال است.
از آياتى كه بيانگر تأييد انبياء به روح قدسى‏اند۴نيز استفاده مى‏شود كه خداوند

1.همان، ج ۴، ص ۱۹۱

2.نك: ملكى ميانجى، جزء سى‏ام، ص ۳۸۷- ۳۸۸

3.طوسى، ج ۱۰، ص ۳۳۰

4.مثل آيه (وَآتَيْنا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ) (بقره (۲) / ۸۷) (إِذْ أَيَّدتُكَ بِرُوحِ القُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَالحِكْمَةَ وَالتَّوْراةَ وَالإِنْجِيل) (مائده (۵) / ۱۱۰) و (وَكَذلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنِا) (شورى (۴۲) / ۵۲).

صفحه از 66