(لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ)گفته بود كه پيامبر به دنبال جبرئيل تكرار مىكرد تا در آن راسخ گردد. ۱ امّا در اينجا مىگويد كه جبرئيل براى او مىخواند و او قرآن را حفظ مىكند و فراموش نمىكند.
زمخشرى به اين نكته تفطّن ندارد كه به صراحت آيه، هرچه بر پيامبر خوانده مىشود، قرائت خدا بر اوست، نه قرائت وحى از جانب جبرئيل بر او. همچنين توجّه ندارد كه ميان قرائت جبرئيل و فراموش نكردن پيامبر، ملازمه تكوينى وجود ندارد. ۲
قول دوم: تفسيرى است كه شيخ طوسى قدس سره در تبيان بيان كرده است. وى مىگويد:
معناى آيه آن است كه قرائت قرآن را از تو اخذ خواهيم كرد، پس تو آن را فراموش نمىكنى. پس إقراء به معناى گرفتن قرائت قارى و ملاحظه در آن با گوش دادن، براى اصلاح خطاهاى آن است. ۳
امّا بايد توجّه داشت كه ميان اخذ قرائت از پيامبر و فراموش نكردن ايشان نيز تكويناً ملازمهاى نيست و چنين تفسيرى استوار به نظر نمىآيد.
بنابراين، «إقراء قرآن» توسّط خداوند، به معناى آن است كه امكان قرائت را براى پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله فراهم سازد و به آن حضرت تعليم دهد و ايشان را بر قرائت توانا سازد. روشن است كه ميان اقراء پيامبر توسّط خدا به سبب اعطاى علم و معرفت حقيقى و فراموش نكردن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ضرورتاً ملازمه تكوينى وجود دارد؛ و در نتيجه، در تمام شئون نبوّت و رسالت - اعمّ از ابلاغ و آموزش - راه يافتن نسيان به رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله محال است.
از آياتى كه بيانگر تأييد انبياء به روح قدسىاند۴نيز استفاده مىشود كه خداوند
1.همان، ج ۴، ص ۱۹۱
2.نك: ملكى ميانجى، جزء سىام، ص ۳۸۷- ۳۸۸
3.طوسى، ج ۱۰، ص ۳۳۰
4.مثل آيه (وَآتَيْنا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ) (بقره (۲) / ۸۷) (إِذْ أَيَّدتُكَ بِرُوحِ القُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَالحِكْمَةَ وَالتَّوْراةَ وَالإِنْجِيل) (مائده (۵) / ۱۱۰) و (وَكَذلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنِا) (شورى (۴۲) / ۵۲).