معنا و فلسفه ختم نبوّت‏ - صفحه 78

تاريخ، مشاهده مى‏شود كه اين تفاوت نيز نقض شده است؛ به عنوان مثال:
الف) زمانى كه امام حسين عليه السلام مى‏خواستند از مكّه به قصد كوفه خارج شوند، برادر امام جناب محمّدبن حنفيّه - كه شب قبل از آن به حضرت سيّدالشهداء عليه السلام توصيه كرده بود كه به سمت كوفه نرود - جلوى راه را گرفت و گفت: برادر مگر قرار نشد كه به كوفه نرويد، پس چه شد؟ پاسخ آن حضرت اين بود كه شب گذشته جدّم را در خواب ديدم كه به من فرمودند: حسين، خارج شو؛ چرا كه خدا خواسته است كه تو را كشته ببيند. ۱
ب) وقتى مأمون عبّاسى در روز جمعه‏اى از امام رضا عليه السلام تقاضا كرد كه دعا كنند تا خداوند بر مردم باران نازل فرمايد آن حضرت فرمودند: اين كار را روز دوشنبه، انجام مى‏دهم؛ زيرا ديشب رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله همراه اميرالمؤمنين عليه السلام به خواب من آمدند و به من فرمودند كه منتظر روز دوشنبه باشم؛ آن‏گاه به صحرا روم و از خدا باران بخواهم. ۲
بنابراين، برخلاف اينكه گفته شد كه به امام در خواب وحى يا الهام نمى‏شود، مى‏بينيم كه اين اتّفاق افتاده است.
امّا حلّ اين تعارض به اين صورت است كه با توجّه به دو ويژگى‏اى كه براى وحى انبياء گفته شد، روشن مى‏شود كه اين موارد جزء وحى انبياء نيستند؛ زيرا واسطه اين علوم پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و ائمّه قبلى عليهم السلام هستند؛ در حالى‏كه واسطه وحى فقط مى‏تواند فرشته وحى يا روح القدس باشد؛ پس اينها مصداق وحى نيستند و اساساً تمام علوم ائمّه عليهم السلام از طريق پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و امامان قبلى است؛ لذا هيچ‏كدام از علوم آنها مصداق وحى نيستند.
امام صادق عليه السلام در اين‏باره فرموده‏اند كه هيچ علمى از جانب خدا خارج نمى‏شود مگر اينكه ابتدا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به آن عالم مى‏شود و سپس اميرالمؤمنين عليه السلام و سپس ائمّه بعدى تا امام بعدى از امام قبلى عالم‏تر نباشد. ۳

1.همان، ج ۴۴، ص ۳۶۴

2.همان، ج ۴۹، ص ۱۸۰-۱۸۱

3.كلينى، ج ۱، ص ۲۵۵، ح ۴

صفحه از 80