هفت نكته درباره نبوّت و امامت‏ - صفحه 100

درست نيست. قابليّت را هم خود خدا مى‏دهد. ولى به هر حال، سنخيّت ميان اين دو بايد باشد تا فيض الهى به انسانها برسد.
اين است كه به پيامبر اعتراض مى‏شد كه چرا در هيكل و قالب بشرى است و چرا خداوند، براى هدايت ما، ملائك نمى‏فرستد؟ خداوند در پاسخ فرمود:
(و لو جعلناه ملكاً لجعلناه رجلاً و للبسنا عليهم ما يلبسون).۱
گوينده حكيم به ظرفيّت شنونده نظر مى‏كند تا سخن او مفيد واقع شود.
امام معصوم عليه السلام از زبان پيامبر خاتم صلى اللَّه عليه و آله فرمود:
إنّا معاشر الأنبياء أُمرنا أن نتكلّم الناس على قدر عقولهم.۲
همچنين:
ما تكلّم رسول اللَّه بكنه عقله قطّ.۳
پيامبر به اندازه كشش عقل مردم با آنها سخن مى‏گويد؛ لذا هيچ‏كس را نيافت كه به اندازه عقل بلند خود با او سخن بگويد. در روايات آمده كه اميرالمؤمنين عليه السلام تنها مخاطب پيامبر به اين درجه بود.
به اين مثال دقّت كنيد:
آبشار بلندى كه چهارصد متر ارتفاع دارد، اگر در زير آن سنگ قرار بگيرد، سوراخ مى‏شود. انسان اگر زير آب اين آبشار برود، نه تنها امكان شنا ندارد كه مى‏ميرد. بايد آبشار در نهرها جارى شود تا انسانها و حيوانها و گياهان بتوانند از آب آن بهره گيرند.
حجّت خدا اگر در قالب مادّه نباشد، شعاع نور آن به قدرى قوى است كه نمى‏توان به او نظر كرد؛ چه رسد به اين كه بتوان بهره علمى و هدايتى از او گرفت.
دقّت كنيد! اگر قرار بود كه ما از عالمِ غيرمادّى مستقيماً كسب فيض كنيم، خداوند، مستقيماً به ما هدايت مى‏داد و ديگر احتياجى به پيامبران نبود. امّا به همان دليل كه به واسطه‏اى مثل پيامبران و امامان نياز داريم، بايد اين مخلوقات

1.انعام (۶) / ۹

2.كلينى، ج ۱، ص ۲۳، ح ۱۵

3.همان‏جا

صفحه از 108