مىكند بيش از او امكانات دارد، به ناسپاسى مىافتد. توغّل در مادّيّات، انسان را از امور روحى و معنوى بازمىدارد و دور مىسازد.
اين دو گروه شاهد، يكى فراتر و ديگرى فروتراز انسان، درباره او چنين شهادت دادهاند. دلخوشى به علوم بشرى، ما را از درك حقايق معنوى دور مىسازد. در عين بهرهگيرى از اين دانشها، نبايد به آنها دل بست و وابسته بود. مولوى مىگويد:
اين همه علم بناىِ آخور استكه عمادِ بودِ گاو و اشتر است
بهر اِستبقاى حيوان، چند روزنام او كردند اين گيجان، رموز
يك مسافرت، جنبه معنوى دارد و جنبه مادّى. در جنبه مادّى، چندان تفاوتى نيست ميان طول سفر كه يك ماه باشد يا يك روز. تفاوت در جنبه معنوى است كه بايد آن را دريافت.
به هر حال، جهل و عجز از ادراك حقايق را، بسيارى از دانشمندان بشرى - چه شرقى و چه غربى، چه در زمانهاى گذشته و چه در زمان حال - بارها، به زبانهاى مختلف گفتهاند.
بشر - تا آنجا كه به دانش و تجربه و ادراك خودش مربوط مىشود - به خودىِ خود، راهى به خروج از اين نارسايىها ندارد؛ مگر آنكه دستى الهى از آسمان، دست بشرِ زمينى را بگيرد و به اوج آسمان ببرد. آن دست الهى، سفير و نماينده خدا در زمين است كه گاهى پيامبر و گاهى امام است. اين سفيران وحى، حقايقى با منشأ الهى را براى بشر مىآورند كه خاستگاه دانش او، فهم و درك محدود بشرى است. بدين سان، امكان هدايتى براى او فراهم مىآورند كه منحصر به آنهاست.
2. مستقلّات عقليّه، مبناى قبول دين (1)
مستقلّات عقليّه اصولى بديهى است كه تمام عقلاى عالم، اگر به حكم عقل گردن نهند، آن را مىپذيرند؛ جدا از اينكه پيرو كدام دين باشند، بلكه قبل از اينكه پيرو دين باشند. همچنين در زمينه قبول مستقلّ عقلى، تفاوتى ندارد كه پيرو كدام