هفت نكته درباره نبوّت و امامت‏ - صفحه 88

3. مستقلّات عقليّه، مبناى قبول دين (2)

«عقل» حكم مى‏كند كه انسان همواره، به همراهى با حجّت خدا نياز دارد تا آيين عبوديّت را از او فراگيرد و در اختلافها، به او رجوع كند. بر اين اساس، هم اصل نبوّت ثابت مى‏شود و هم مدّعيان نبوّت را مى‏توان سنجيد كه كدام يك از آنها بر حقّ است، يعنى مطابق با عقل سخن مى‏گويند و كدام باطل است؛ يعنى كلامش مخالف عقل است.
وقتى عقل، نبوّت حضرت محمّدبن عبداللَّه صلى اللَّه عليه و آله را پذيرفت، ادّعاى او را كه آخرين پيامبر الهى است، مى‏پذيرد. امّا به اين پرسش مى‏رسد كه براى همراهىِ هماره با حجّت خدا - به ويژه در مواضع اختلاف - چه بايد كرد؟
در اينجاست كه به اصل «تداوم حجّت» مى‏رسد. يعنى اين كه بشر، پس از پيامبر نيز به كسب فيض از حجّت خدا نياز دارد؛ زيرا آموزه‏هاى پيامبر، ممكن است در معرض تحريف (لفظى يا معنايى) قرار گيرد و فرقه‏هايى بر اين اساس، پديد آيد كه همگى مدّعىِ پيروى از پيامبر باشند.
علاوه بر اين، نياز هميشگى انسان به عبادت در شئون مختلف، نياز به راهنماى معصوم را مى‏رساند؛ زيرا بشر همواره متّكى بر دانش اكتسابىِ نارساست و در عين حال، اسير خواسته‏هاى نفسانى و مطامع شيطانى است كه همان دانش محدود را تحت الشعاع قرار مى‏دهد و به سمتِ همان هوا و هوسها سوق مى‏دهد.
عقل مى‏گويد: حجّت خدا همواره بر روى زمين بايد باشد، با چند ويژگى؛ ازجمله: علم الهى، قدرت الهى، عصمت از گناهان تا آيينه سبّوحيت و قدّوسيّت و تنزيه خداوند باشد. و اين حجّت همواره بايد روى زمين زندگى كند تا بر انسانها حجّت باشد.
به حكم عقل، اين حجّت بايد همانند پيامبر، منصوب از طرف خداوند متعال باشد؛ چرا كه بشرِ زمينى ظلمت‏زده را نرسد كه مبلّغ اراده الهى را بشناسد و به

صفحه از 108