لولا الحجّة، لساخت الارض بأهلها.۱
لو بقيت الأرض بغير حجّة، لساخت بأهلها.۲
خداوند سالها قبل از خلقت زمين، آدم ابوالبشر را به عنوان حجّت خود آفريد و سپس فرزندان او را كه ساكنان اين كره خاكى هستند. آخرين فردى كه از دنيا مىرود نيز، امام (حجّت خدا) است.
اين مبانى كه ضرورت وجود پيغمبر و امام بر روى زمين را نشان مىدهد، برهانى بر حقّانيّت دين اسلام و مذهب شيعه است كه سلسله نبوّت را تا وجود مقدّس خاتم الانبياء صلى اللَّه عليه و آله جارى مىداند و پس از ختم نبوّت، سلسله امامت را در دوازده امام، از اميرالمؤمنين تا حضرت مهدى عليهم السلام عقيده دارد و پس از شهادت امام عسكرى در سال 260، امامت را در وجود مقدّس فرزند برومندش مجسّم مىبيند كه در سال 255 ديده به جهان گشود و امروز در زمين، زندگى مىكند و تمام موجودات، به بركت و طفيل وجود مقدّس او، به حيات خود ادامه مىدهند. الذي ببقائه بقيت الدنيا، و بيمنه رُزق الورى، و بوجوده ثبتت الأرض و السماء.
5. تفاوت درجات انسانها (2)
براساس مبانى فلسفى، اين جهان بايد روح و قيّم و قيّومى داشته باشد كه هستىِ اين عالَم بزرگ به وجود او كامل و تمام شود. هر شيئى به مقام شيئيّت مىرسد، موكول به همين روح است كه دانشمندان منطق آن را «فصل اخير» و فلاسفه «جوهر شىء» مىنامند. هيچ شيئى بدون اين جوهر، وجود نمىيابد. رنگ بدون پارچه، حرارت بدون آتش و آفتاب، برودت بدون آب و يخ ممكن نيست. اين اشياء عرض هستند براى آن جوهر.
جوهر نسبت به عرض، مثل معنى نسبت به لفظ است. جوهر، لابس است و عرض، لباس آن. حيات بدن موكول به آن است كه روح، قيّم و قيّوم آن باشد و اگر
1.نك: طبرسى، ج ۲، ص ۳۱۷
2.نك: صدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۹۸-۱۹۹، ح ۲۱