هفت نكته درباره نبوّت و امامت‏ - صفحه 93

لولا الحجّة، لساخت الارض بأهلها.۱
لو بقيت الأرض بغير حجّة، لساخت بأهلها.۲

خداوند سالها قبل از خلقت زمين، آدم ابوالبشر را به عنوان حجّت خود آفريد و سپس فرزندان او را كه ساكنان اين كره خاكى هستند. آخرين فردى كه از دنيا مى‏رود نيز، امام (حجّت خدا) است.
اين مبانى كه ضرورت وجود پيغمبر و امام بر روى زمين را نشان مى‏دهد، برهانى بر حقّانيّت دين اسلام و مذهب شيعه است كه سلسله نبوّت را تا وجود مقدّس خاتم الانبياء صلى اللَّه عليه و آله جارى مى‏داند و پس از ختم نبوّت، سلسله امامت را در دوازده امام، از اميرالمؤمنين تا حضرت مهدى عليهم السلام عقيده دارد و پس از شهادت امام عسكرى در سال 260، امامت را در وجود مقدّس فرزند برومندش مجسّم مى‏بيند كه در سال 255 ديده به جهان گشود و امروز در زمين، زندگى مى‏كند و تمام موجودات، به بركت و طفيل وجود مقدّس او، به حيات خود ادامه مى‏دهند. الذي ببقائه بقيت الدنيا، و بيمنه رُزق الورى، و بوجوده ثبتت الأرض و السماء.

5. تفاوت درجات انسانها (2)

براساس مبانى فلسفى، اين جهان بايد روح و قيّم و قيّومى داشته باشد كه هستىِ اين عالَم بزرگ به وجود او كامل و تمام شود. هر شيئى به مقام شيئيّت مى‏رسد، موكول به همين روح است كه دانشمندان منطق آن را «فصل اخير» و فلاسفه «جوهر شى‏ء» مى‏نامند. هيچ شيئى بدون اين جوهر، وجود نمى‏يابد. رنگ بدون پارچه، حرارت بدون آتش و آفتاب، برودت بدون آب و يخ ممكن نيست. اين اشياء عرض هستند براى آن جوهر.
جوهر نسبت به عرض، مثل معنى نسبت به لفظ است. جوهر، لابس است و عرض، لباس آن. حيات بدن موكول به آن است كه روح، قيّم و قيّوم آن باشد و اگر

1.نك: طبرسى، ج ۲، ص ۳۱۷

2.نك: صدوق، علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۹۸-۱۹۹، ح ۲۱

صفحه از 108