بكم فتح اللَّه و بكم يختم.۱
خداوند، به حجّت خود، آغاز مىكند و به حجّت خود، پايان مىبخشد.
أن ذُكر الخير، كنتم أؤّله و أصله و فرعه و معدنه و مأواه و منتهاه.۲
هر خيرى، از حجّت خدا آغاز مىشود و بدو ختم مىشود. اصل و فرع خير و نقطه شروع و پايان خير، حجّت خداست.
اين است كه او، مجراى فيض خداست. پس تا زمانى كه يك موجود در روى زمين است (اعمّ از انسان، حيوان، نبات، جماد و...) حجّت خدا نيز بايد روى زمين موجود باشد. براساس اين تبيين برهانى، ركن مذهب شيعه روشن مىشود كه عقل و استدلالى است. به اين برهان، وجود مقدّس خاتم الانبياء و فضايل او روشن مىشود و به تبع آن، دوازده امام از نسل و سلاله او.
نكته بعدى اين است كه اين نورهاى پاك در فضاى خاك جاى دارند و روى زمين زندگى مىكنند. اين بزرگواران بايد در هيكل جسمانى باشند تا بشر بتواند به فيض الهى دست يابد.
توضيح اينكه:
براى اينكه فيض از فيّاض برسد، هم فاعليّت فيّاض شرط است و هم قابليّت گيرنده. اگر گوينده قدرت بيان نداشت، يا شنونده قدرت فهم مطلب را نداشت، در هر حالت، انتقال مطلب صورت نمىگيرد. كلام شامخ استاد عالىرتبه را كودك پنجساله نمىفهمد. اين كلام را بايد به درجات آسان كرد تا كودك بفهمد. خورشيد، با تمام نورافشانى كه دارد، چشم من قدرت ديدن نور او را ندارد. اين نور بايد به در و ديوار بخورد تا ما از آن بهره گيريم.
خداوند در فعّاليّت و فيّاضيّت، كامل و تامّ است؛ امّا اين طرف براى گرفتن فيض نيازبه قابليّت دارد. بعضى فلاسفه و عرفا قابليّت را از لوازم ماهيّت دانستهاند كه
1.صدوق، الفقيه، ج ۲، ص ۶۱۵
2.همان، ج ۲، ص ۶۱۶