تبيين مباحثى از توحيد در پرتو معارف اهل بيت عليهم السلام‏ - صفحه 110

بررسى دقيق آنها روشن مى‏شود كه در بحث توحيد نوعاً يا به ورطه تعطيل، يا به ورطه تشبيه افتاده‏اند. از اين‏رو، تبيين معارف اهل بيت در اين بحث، به گونه‏اى كه مرزهاى تعطيل و تشبيه حفظ شود، از اهمّيّت بسزايى برخوردار است.
اين نوشتار در صدد روشن ساختن زوايايى از اين بحث است و در قالب بررسى نظريّه‏اى درباره معرفت و توحيد خداى متعال عرضه مى‏شود. اين نظريّه به صورت مقالاتى در فصلنامه «سفينه» منتشر شد.۱از آنجا كه از انتشار اين مقالات زمان نسبتاً زيادى مى‏گذرد، مناسب است ابتدا چكيده آن مقالات را در ضمن نكاتى چند يادآور شويم و سپس به بررسى چهارچوب كلّى آن بپردازيم:

چكيده مقالات‏

پيش از ورود به بحث، چهارچوب كلّى مقالات ياد شده را مطرح مى‏كنيم.

1. نظريّه‏

معرفت پروردگار را به پيروى از پيشوايان معصوم دين، بين دو حدّ تعطيل و تشبيه دانسته و آن‏گاه به معرّفى و ردّ دو گروه مخالف پرداخته است. ابتدا فلاسفه‏اى كه طرفدار سنخيّت بين خالق و مخلوق‏اند، فروافتادگان به ورطه تشبيه معرّفى شده‏اند. اينها كسانى‏اند كه هستى را يك حقيقت واحده ذومراتب دانسته و كمالاتى مانند علم و قدرت و حيات و... را نيز از شئون همان حقيقت تلقّى كرده‏اند. ۲
اصل عدم مشابهت بين خدا و خلق ديدگاه اين گروه را باطل مى‏كند. در اين مقالات، اين اصل به لحاظ عقلى، فطرى و ضرورى دانسته شده و به صراحت گفته شده است: «اگر بناست خالقى در كار باشد (كه البته هست) بايد حكم او غيرحكم مخلوقات و سنخ او غير سنخ ممكنات باشد.» ۳ سپس اين اصل فطرى با

1.مقالاتى تحت عنوان «توحيد از ديدگاه قرآن و نهج‏البلاغه»، در شماره‏هاى ۴ و ۵ و ۶.

2.شماره ۶، ص ۱۱

3.شماره ۴، ص ۵۶

صفحه از 138