تبيين مباحثى از توحيد در پرتو معارف اهل بيت عليهم السلام‏ - صفحه 111

مؤيّدات نقل (قرآن و نهج‏البلاغه) تأييد شده است ۱ طبق اين اصل، منتهاى معرفت خدا، همان مغايرت خالق و مخلوق خواهد بود. ۲ يكى از تصريحات مقالات در اين خصوص چنين است:
وقتى معرفت ذهن به خدا صحيح است كه بفهمد او مانند مخلوقات نيست و طورش طور ديگر است. ۳
بر اساس همين اصل، گفته شده است:
از سخنان حضرت اميرالمؤمنين و ديگر امامان از فرزندانش عليهم السلام چنين استفاده مى‏شود كه هيچ‏گونه مشابهت و مسانختى بين خدا و خلق وجود ندارد: إنّ اللَّه تعالى خلوٌ من خلقه و خلقه خلوٌ منه. ۴
همانا خداى متعال بيگانه و تهى از آفريدگان است و آفريدگانش بيگانه و تهى از اويند. ۵
همچنين آمده است:
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در صدد بيان اين معنى است كه خداى متعال را نبايد به ساير اشياء قياس كرد. اين توصيفهايى كه ما در مورد ساير موجودات (مخلوقات) سراغ داريم، درباره او جارى نيست؛ بايد در شناخت ذات اقدس او به ناشناخته بودن و نفى صفات جسمانى از او بسنده كنيم. ۶
البتّه بلافاصله تذكّر داده شده كه نفى اين صفات منجر نمى‏شود به اينكه - به اصطلاح پيروان فلسفه صدرايى - حقّ متعال را وجود نامتناهى و مطلق بينگاريم.
در اينجا بايد تذكّر دهيم كه سلب اوصاف محدودكننده از خداى متعال، به معناى نامحدود بودن و نامتناهى بودن ذات اقدس او نيست. ۷
نتيجه‏گيرى مقالات از اصل عدم مشابهت اين است كه ذات پروردگار براى ما ناشناخته مى‏ماند: «ذات حق تعالى ناشناخته است.» و به همين دليل، از بحث در ذات

1.شماره ۴، ص ۵۴ و ۵۶

2.شماره ۴، ص ۵۸

3.شماره ۴، ص ۵۴

4.مجلسى، ج ۳، ص ۲۶۳ و ۳۲۲

5.شماره ۵، ص ۱۲۵

6.شماره ۵، ص ۱۲۸

صفحه از 138