تبيين مباحثى از توحيد در پرتو معارف اهل بيت عليهم السلام‏ - صفحه 128

خدا و خلق نيست و با تباين ميان آنها سازگار مى‏باشد.
تا اينجا سعى كرديم تا روشن كنيم كه اگر نظريّه مطرح شده در مقالات مورد نظر به اصل عقلى و بديهى عدم مشابهت بين خدا و خلق ملتزم باشد، بايد از قول به هرگونه صورت ذهنى (علم حصولى) از خداى متعال صرف‏نظر كند. ملاك تشبيه در آنچه از خدا نفى شده (خصوصيّات و اوصاف جسمانى) و غير آن (امورى همچون علم و قدرت كه در مخلوقاتى مانند انسان مى‏بينيم) يكسان مى‏باشد. در گام بعد، واضح شد كه نفى تصوّر از خداى متعال به تعطيل معرفت نمى‏انجامد، بلكه تنها چيزى كه نقض مى‏شود، حصر معرفت در قالب علم حصولى (به ادّعاى نظريّه) است و اين حصر نه تنها دليل و منطقى ندارد، بلكه در تمامى امور وجدانى خلاف آن روشن است. نتيجه اينكه تصديق بلاتصوّر (به اصطلاح فلاسفه) هيچ منع عقلى ندارد و به اين معنى است كه آنچه را مى‏يابم، باور دارم.

8. تنزيه خداوند بايد از همه اوصاف مخلوقى باشد نه فقط اوصاف اجسام‏

در اينجا پيش از ادامه بحث، لازم است به دو اعتراض مقدّر پاسخ دهيم:
اوّل اينكه ممكن است گفته شود كه به اين نظريّه، درست توجّه نشده و لذا گمان شده كه تنزيه يا نفى تشبيه به صورت ناقص مطرح شده است؛ در حالى كه چنين نيست. آن‏گاه براى اثبات اين مطلب، شواهدى از عبارات مقالات شاهد آورده شود؛ به عنوان مثال:
هيچ گونه تشابه و تسانخى بين خدا و خلق نمى‏باشد و اساساً شناخت او بر مبناى مغايرت با مخلوقات است و الّا آنچه مشابه مخلوقات فرض شده است، خدا نيست. ۱
يا اينكه:
ادراك ما در مورد خداى متعال، اين است كه او موجودى است مغاير همه اشيايى كه ما مى‏توانيم بشناسيم و احكام اين اشياء - كه از جمله آنها فرض كثرت و تعدّد است - بر او جارى نمى‏باشد. ۲

1.شماره ۴، ص ۴۷-۴۸

2.شماره ۴، ص ۴۹

صفحه از 138