همچنين:
خداى متعال هيچگونه ثانى ولو تقريبى ندارد، چه آنكه او عالم بالذات است و همه خلائق جاهل بالذات مىباشند. او غنىّ بالذات است و همه خلائق فقير بالذات هستند. قال اللَّه تعالى: (يا أيّها الناس أنتم الفقراء إلى اللَّه و اللَّه هو الغنيّ).۱۲
از اين قبيل عبارات، در هر سه مقاله به چشم مىخورد كه مطابق آنچه بيان كرديم، قابل تفسير و توضيحاند. در اين عبارات، مطلق شباهت بين خدا و خلق محال دانسته شده و تصريح شده كه ذات مقدّس ربوبى با همه اشيايى كه ما مىتوانيم بشناسيم و با احكام آنها مغايراست. همچنين به اينكه خداوند عالم بالذات و غنى بالذات است ولى خلائق جاهل و فقير بالذاتاند، اشاره شده است. در اين عبارات، نفى تشبيه، مختصّ به اجسام و خصوصيّات جسمانى نيست؛ بلكه عامّتر مطرح شده است.
سخن ما در اينجا اين است كه اگر مراد نظريّه از تنزيه پروردگار نفى تشبيه از ذات اقدسش به همان گستردگى است كه ما بيان نموديم و ظاهر عبارات نقل شده هم گوياى همان است، فهو المطلوب. بنابراين اختلافى از اين جهت وجود ندارد. امّا مشكل اين است كه برخى از عبارات ديگر در اين مقالات به معناى صحيح مورد بحث قابل تفسير نيستند. به عنوان مثال در توضيح عبارات نهجالبلاغه (فمن وصف اللَّه سبحانه فقد قرنه) آمده است:
اين جملات صفاتى را كه در مخلوقات ديده مىشود، يعنى صفات جسمانى (همچون رنگ و ساير خصوصيّات) از خداى متعال نفى مىكند و به اوصافى كه در قرآن كريم آمده - مانند عليم و قدير - نظر ندارد. بلكه در حقيقت، مثل علم و قدرت از عنوان وصف خارج است (زيرا كه اين مفاهيم، حدود اشياء را تعيين نمىكند و متصوّر از وصف تعيين حدود است). ۳
در اينجا صرفنظر از عبارت مولا اميرالمؤمنين عليه السلام، بحث عامّترى مطرح شده