وقتى الفاظ و عبارات تورات و انجيل با الفاظ و عبارات قرآن مقايسه مىشود، اعجاز الفاظ قرآن كريم امرى انكارناشدنى است. البتّه بايد توجّه داشت كه معجزه پيامبرانى مثل حضرت موسى و حضرت عيسى، امورى غير از كتاب مقدّسشان بوده است.
نكته دوم اينكه: بر رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله دو نوع وحى شده است: يكى وحيهايى است كه از سنخ القاى معانى بوده است بر قلب مبارك نبىّ اكرم صلى اللَّه عليه و آلهو آن حضرت اين معانى وحى شده را با الفاظ خود به زبان آوردهاند كه از اين نوع وحى به وحى غيرقرآنى تعبير مىشود. به بيان مرحوم علامه عسكرى «وحى بيانى». آنچه ارتباط با تفاسير و تبيين آيات قرآنى دارد، ماهيّتاً از اين جنس است. در آيات قرآن كريم هم به اين نوع وحى اشاره شده است. در آيات سوره قيامت آمده است كه: (ثم إنّ علينا بيانه)۱
از سويى ديگر، برخى از آيات قرآن كريم پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله را اينگونه مورد خطاب قرار مىدهد كه: (و أنزل اللَّه عليك الكتاب لتبين للناس ما نزّل إليهم)۲ و شبيه به اين معانى در سوره جمعه آمده است: (يعلّمهم الكتاب و الحكمة)۳حكمتى كه خداوند در اين آيات به آن اشاره دارد، تجلّىاش در روايات و ارشاداتى است كه رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله آنها را بيان مىكند. هزاران حديثى كه از شيعه و سنّى نقل شده، از سنخ همان حكمتهاى الهى است. شايد اين حكمتها در شرايطى خاص، در اختيار افرادى غير از پيامبران هم قرار بگيرد؛ چنانكه قرآن كريم مىفرمايد: (يؤتي الحكمة من يشاء)۴
با توجّه به مطالب ذكر شده، مىتوان بدين نتيجه دست يافت كه كسانى كه امروزه اين مطلب را ادّعا مىكنند كه قرآن كريم چيزى جز يك سرى معانى نيست كه بر قلب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نازل شده و آن معانى بر زبان پيامبر جارى شده و قالب عبارات بشرى را گرفته، چطور مىتوانند بين كتاب و حكمت تمايز قائل شوند؟ بنابه تصريح