افعالى مخلوط شود؛ زيرا اين دو بهطور كلّى از هم جدا هستند؛ و ثانياً اينكه مسئله قرآن كريم، مسئلهاى ويژه است كه خداوند نسبت به آن حساسيّت ويژهاى دارد. خداوند بنابر نصّ صريح آيات قرآن، براى قرآن كريم گارد ويژه قرار مىدهد. (عالم الغيب فلا يظهر على غيبه أحداً * إلّا من ارتضى من رسول فإنّه يسلك من بين يديه و من خلفه رصداً ليعلم أن قد أبلغوا رسالات ربهم)۱ خداوند - تبارك و تعالى - به دليل مسئله وحى خطاب به رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله مىفرمايد: (لو تقوّل علينا بعض الأقاويل لأخذنا منه باليمين، ثمّ لقطعنا منه الوتين)۲ خداوند در مسئله وحى رسول اكرم را فردى منفعل و منتظر معرّفى مىكند. قرآن كريم مىفرمايد: (قد نرى تقلّب وجهك في السماء)۳ و يا آيه مباركه (قل ما يكون لى أن أبدلّه من تلقاء نفسي)۴
همه اين نكات دلالت دارد بر اينكه قرآن كريم و اصلاً پديده وحى، مقولهاى است كه در اختيار خود خداوند است؛ هم به لحاظ ماهيّت و هم به لحاظ عبارت و هم به لحاظ ساختارو هم به لحاظ نزول تدريجىاش و هم به لحاظ... در همه موارد پديده وحى در اختيار خداوند است و به خاطر همين امور است كه اين كتب آسمانى معجزه است. در خصوص قرآن، اعجاز لفظى و معنوى توأم است؛ يعنى قرآن كتابى است كه هم لفظ آن موضوعيّت ويژه دارد و معجزه است و هم معناى آن داراى موضوعيّت است و معجزه مىباشد و بحث تحدّى قرآن كريم ناظر به هر دو بحث است.
در بحث تحدّى، قرآن كريم مىفرمايد: (و إن كنتم في ريب ممّا نزّلنا على عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهادكم من دون اللَّه)۵. عبارت «من دون اللَّه» دلالت دارد بر اينكه همگان را براى آوردن چيزى مثل قرآن دعوت كنيد، به غير از خدا! تجسّم دعوت از پروردگار، تقليد از سبك مستقيم قرآنى است؛ همچنانكه در طول تاريخ، كسانى پيدا شدهاند كه بر طبق سبك قرآنى، سعى كردهاند سورهاى را