بررسى پديده وحى و شبهات پيرامون آن‏ - صفحه 152

بياورند. براى مثال مطابق سوره كوثر فردى گفته است: «إنّا أعطيناك الجواهر، فصّل لربك و جاهر إنّ مبغضك رجل كافر.» در عين زيبايى عبارات، بايد گفت كه سبك و اسلوب دزديده شده است. لذا هرجا كه قرآن كريم سخن از تحدّى دارد، فقط ناظر به الفاظ نيست؛ به معنا و حتّى سبك و اسلوب نيز هست.

آقاى دكتر پهلوان:

قرآن كريم مى‏فرمايد: (فلاتعجل بالقرآن قبل أن يقضى إليك وحيه)۱ بعد از مطالعه تفاسير و شأن نزولهاى ذكر شده در خصوص اين آيه، به‏دست مى‏آيد كه اگر صحبت نزول معانى به صورت انحصارى بوده باشد، اين تعجيل از ناحيه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله موضوعيّت نخواهد داشت. يك معنايى نازل شده و تا مدّتى براى بيان آن فرصت باقى است و تعجيل معنا ندارد. امّا اگر نزول الفاظ باشد، تعجيل موضوعيّت پيدا مى‏كند تا مبادا وحى نازل شده فراموش شود.
پيامبر براى بازگو كردن عين لفظ قرآن شتاب مى‏كرده‏اند كه آيات و الفاظ و كلمات عيناً بيان شود و براى معنا اين مطلب متصوّر نيست و شتابى لازم نيست. و البتّه اين مطلب هم كه ممكن است پيامبر معانى را نيز فراموش كنند، امرى محال است؛ زيرا اوّلاً نسيان و سهو در پيامبر راه ندارد و ثانياً دور از شأنِ نبوّت است و با شأن نبوّت منافات دارد كه يك سرى معانى بر پيامبرى القاء شود و او هم فراموش كند كه چه مطلبى بر او نازل شده است؛ لذا معانى چيزى نيست كه از خاطر برود.

آقاى دكتر ميرباقرى:

هرگاه امر بين قرآن و فردى داير شود، بايد قرآن و دفاع از قرآن برگزيده شود و در قدمِ اوّل قرار بگيرد. و در اين راستا سخنان ناروايى كه متوجّه نبى اكرم صلى اللَّه عليه و آله است بايد پاسخ داده شود. اگر امروزه مى‏گويند كه دانش پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله همانند دانش

1.طه (۲۰) / ۱۱۴

صفحه از 153