نگاهى به كتاب «خورشيد تابان در علم قرآن» - صفحه 157

است درباره سه اصطلاح شريعت و طريقت و حقيقت كه در عرفانهاى بشرى آنها را سه چيز جدا از هم مى‏دانند؛ در حالى‏كه در معارف اهل بيت، چنين مثلّثى پذيرفته نيست ۱؛ يا معناى واضح و روشن پاره‏اى از صفات پروردگار عالم ۲؛ و خلاصه نظرها درباره كيفيّت علم خداوند به موجودات ۳ و... اگر كتاب داراى يك سياهه تفصيلى از گونه آنهايى كه در پايان كتابهاى استاد زرّين‏كوب يا آيت اللَّه جوادى هست، بود، ارزش آن چند برابر و فوايدش براى خواننده بسيار مى‏شد.
3. محشّى محترم پانوشتهاى بسيارى از يادداشتهاى مؤلّف را از دفاتر ديگرش بر متن كتاب افزوده كه در توضيح و تكميل مطالب متن بسيار مفيد و لازم‏اند. اين امر در پانوشت ص 244 مغفول افتاده و عبارت «ألقم الميثاق» درباره حجرالاسود خود محتاج توضيح است و بهتر بود آن را به پانوشت ص 230 ارجاع مى‏دادند. يا جمله‏اى كه در ص 320 از زبان خليفه دوم درباره پيامبر نقل شده كه: «به خدا قسم پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از دنيا نرفته تا دست و پاى مردمانى را قطع كند، و منكر موت پيامبر شد...» اين جمله چه معنايى دارد؟ آيا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مى‏خواست دست و پاى عدّه‏اى را قطع كند يا خليفه دوم؟ جمله كژتابى‏اى دارد كه‏اى كاش توضيح داده مى‏شد. يا اصطلاح «الحقيقة محو الموهوم و صحو المعلوم» ۴ كه در صفحه 217 بند آخر، به صورت «محو و صحف» آمده است، بهتر بود به زبان ساده، توضيح داده مى‏شد كه معلومات را صحو كردن يعنى چه؟ در يك مورد نيز عددى در متن ذكر شده كه توضيحى در پانوشت ندارد. ۵ و در صفحه 330 سطر 12 منظور از «شهيد» كيست، شهيد اوّل يا ثانى يا ثالث؟ سخن پايانى اينكه كتاب نمايه اشعار و اعلام نيز ندارد.

1.حكيمى، ص ۴۳۴

2.ص ۳۰۹

3.ص ۳۱۱ و ۳۱۲

4.ص ۱۵۳

5.ص ۱۴۳، عدد ۲

صفحه از 163