ص 319، سطر 11: اَعْوَجَجْتُ ر اِعْوَجَجْتُ
ص 321، سطر 2: إيْن ر إنْ
ص 332، سطر 1: لِيَقْضُوا ر لْيَقْضُوا (پس از ثُمَّ، لام امر ساكن است)
ص 334، سطر 14:يهدّى ر يَهْدى
د) نكات قابل توجّه
1. در صفحه 28، در ترجمه حديث «إنّ هذا القرآن فيه منار الهدى و مصابيح الدجى فَلْيَجْلُ جالٍ بَصَرَه...» آمده است: «... و بايد هر جويندهاى ديده خود را در آن بچرخاند...» با اندك تأمّلى، نادرست بودن اين ترجمه روشن است. فعل جمله «جلا - يجلو» است نه «جال - يَجولُ»؛ يعنى بايد هر جلادهندهاى ديده خود را با روشنايى قرآن جلا دهد و نورانى كند.
2. صفحه 96 سطر 2 چنين آمده است:
فما أنت هو بل أنت هوو تراه في عين الأمور مُسَرِّحاً و مُقَيِّداً
اوّلاً، مسرَّح و مقيَّد به صيغه مفعول درست است نه به كسر راء و ياء؛ ثانياً، ضبط درست آن در منبع اصلى ۱ اينگونه است:
فما أنت هُوْ؛ بل انت هُوْ و تراه فيعين الأمور مسرَّحا و مُقَيَّداً
3. صفحه 153 در پاورقى، در ترجمه حديث «تتجلّى لخلقه من غير أن يكون يُرى...» آمده: «آشكار مىكند براى خلقش بدون آنكه ديده شود...» در حالىكه «آشكار مىشود» درست است؛ چرا كه فعل «تَجَلَّى» لازم است، نه متعدّى.
4. صفحه 148، در پانوشت آمده است:
نهايةُ إدراك العقولِ عِقالٌو غايةُ سعي العالِمين ضِلالٌ
و لَمْ نَسْتَفِد مِن بحثنا طولَ عمرِناسِوى ما جَمَعْنا منه مِن قيلٍ و قال
در اينگونه ابيات كه به اصطلاح «اشباع قافيه دارند»، كلمه پايانى بايد با ضمّه ضبط شود؛ نه تنوين رفع. دوم اينكه «ضِلال» غلط است و «ضَلال» درست است.