ابن‏ تيميّه و انكار «مجاز» در قرآن‏ - صفحه 168

در خود ما وضع له، يعنى حيوان درنده، استعمال شده‏است. نهايت اينكه مراد از اين استعمال، انتقال ذهن مخاطب از لفظ به معناى موضوع له و از معناى موضوع له به معنايى ديگر، يعنى مرد شجاع است. گويى كه لفظ در معناى موضوع له استعمال شده و معناى موضوع له در معناى ديگرى به كار رفته كه ادّعا شده عين موضوع له يا از افراد آن است. ۱
ايشان در ادامه، با اشاره به معانى لغوى حقيقت و مجاز، تأكيد مى‏كند كه مقصود از استعمال لفظ در استعمال حقيقى، ثبوت معناى موضوع له در ذهن مخاطب؛ و در استعمال مجازى، اين است كه معناى موضوع له معبرى شود كه ذهن با گذر از آن به معناى دوم عبور كند. در مجموع، آنچه سكّاكى درباره استعاره گفته، آيت‏اللَّه بروجردى درباره جميع مجازات قائل است. ۲
حاصل اينكه لفظ همواره در موضوع له خود استعمال مى‏شود؛ نهايت اينكه مراد جدّى يا حقيقتاً همان موضوع له است، يا اينكه ادّعائاً عين آن يا از افراد آن است. در واقع، قضيّه مشتمل بر استعمال مجازى، به دو قضيّه تحليل مى‏شود: قضيّه‏اى منطوقه كه در آن، به ثبوت محمول براى موضوع حكم شده و قضيّه‏اى ضمنيّه كه در آن، حكم شده كه مراد جدّى از حيث ادّعا، عين موضوع له يا از افراد آن است. ۳
يادآور مى‏شويم كه اصل در معناى لفظ، حقيقت است و تنها با وجود دليل، يا قرينه صارفه يا مانعه، مى‏توان لفظ را بر مجاز حمل كرد. اين مطلب را در اصول فقه، «أصالة الحقيقة» ناميده‏اند. ۴

2) علائم حقيقت و مجاز

در كتابهاى ادبى و اصولى، براى حقيقت و مجاز، علائمى برشمرده‏اند كه به اهمّ آنها اشاره‏اى مى‏شود:

1.همان، ص ۲۹

2.همان‏جا

3.همان، ص ۳۰

4.مظفّر، ج ۱، ص ۲۹؛ جصّاص، ج ۱، ص ۴۶؛ علوى يمنى، ج ۱، ص ۴۳؛ تفتازانى، ص ۲۱۸

صفحه از 184