السنّة.» ۱ ابنقتيبه، عبداللَّهبن مسلم (م276) در تأويل مشكل القرآن، پس از اينكه آشنايى با معانى مجازى و تنبّه به استعمالات مجازى را از شروط مهم فهم مراد كتابهاى مقدّس دانسته، گفته كه عرب در سخن خود، فراوان، از مجاز استفاده كرده است. وى سپس شمارى از عناوين استعمالات مجازى را نام مىبرد و تأكيد مىكند كه تمام اين موارد در قرآن، به كار رفته است. ۲ ديگر دانشمند اهل تسنّن، ابواسحاق شيرازى (م 476) در اللّمع في اصول الفقه، گفته است: «والكلام المفيد ينقسم إلى حقيقة و مجاز و قد وردت اللّغة بالجميع و نزل به القرآن.» ۳ و غزّالى در المستصفى، نوشته است: «ألفاظ العرب تشتمل على الحقيقة... فالقرآن يشتمل على المجاز خلافاً لبعضهم.» ۴ وى در كتاب ديگرش المنخول نيز گفته است: «القرآن يشتمل على المجاز و على الحقيقة خلافاً للحشوية.» ۵ صاحب التسهيل لعلوم التنزيل نيز چنين نوشته است: «و اتّفق أهل علم اللّسان و أهل الأصول على وقوع المجاز في القرآن لأنّ القرآن نزل بلسان العرب و عادة فصحاء العرب استعمال المجاز. و لا وجه لمن منعه؛ لأنّ الواقع منه في القرآن أكثر من أن يحصى.» ۶
مجاز در كلام، سبب بلاغت و كمال آن است و قرآن كه در اوج فصاحت و بلاغت است، از اين عامل كمال سخن، تهى نخواهد بود. مرحوم شيخ طوسى در التبيان ۷و نيشابورى در تفسيرش ۸ و سيوطى در الإتقان ۹ بدين دليل، به وجود مجاز در قرآن، قائل شدهاند. ديگران بر اساس آيات قرآن، وجود مجاز در قرآن را اثبات كردهاند. براى نمونه، ابواسحاق شيرازى آياتى نظير (جداراً يريد أن ينقضّ)۱۰ و (و اسأل القرية)۱۱ را شاهد به كار رفتن مجاز در قرآن دانستهاست؛ چراكه نه ديوار صاحب اراده تواند بود و نه قريه قادر به تخاطب است. ۱۲
علوى يمنى نيز معتقد است كه عالمان محقق دينى و صاحبنظران علم اصول
1.ج ۳، ص ۳۸
2.علّامه حلّى، ص ۷۹
3.ابنقتيبه، ص ۲۲ و ۶۹
4.شيرازى، ص ۵۸
5.غزّالى، المستصفى، ص ۸۴
6.همو، المنخول، ص ۱۳۷
7.ابنجزى، ج ۱، ص ۲۴
8.ج ۱، ص ۱۹۱
9.نوع ۵۲
10.كهف (۱۸) / ۷۷
11.يوسف (۱۲) / ۸۲
12.شيرازى، ص ۵۸؛ نيز نك: غزّالى، المنخول، ص ۱۳۸