ابن‏ تيميّه و انكار «مجاز» در قرآن‏ - صفحه 174

و الفاظى را به استعاره، در برخى معانى به كار مى‏برند كه پيش از اين، وجود نداشته است. اگر اين عمل از جانب واضع صورت گرفته بود، كسى پس از او نمى‏توانست چيزى از خود بسازد يا در معانى موضوعه، چيزى بيفزايد يا از آنها چيزى بكاهد. ۱
ابواسحاق اسفراينى، ابن‏القاصّ شافعى، ابن‏خويز منداد مالكى، داوود ظاهرى و پسرش، و ابومسلم اصفهانى را از منكران مجاز در قرآن بر شمرده‏اند. ۲ بنا بر نقل قرطبى و زركشى، شبهه منكران مجاز در قرآن چنين است:
متكلّم هيچ‏گاه از حقيقت به مجاز عدول نمى‏كند، مگر آن گاه كه به كار بستن حقيقت بر او تنگ آيد و محال است كه براى خداى متعال چنين امرى رخ دهد. ۳
محمّد عبدالغنى حسن اشكالات منكران مجاز را اين گونه نقل كرده است:
1. مجاز كذب است و كذب بر خداى سبحانه محال است. 2. پناه بردن به مجاز، حاكى از عجز در به كار بستن حقيقت است و اين نيز براى خداوند محال است. ۴
غزّالى در پاسخ به شبهه نخست، چنين گفته كه واژه مجاز، اسم مشترك است و هم بر امر كذب و باطل اطلاق مى‏شود و هم بر لفظى كه از موضوع له خود عبور كرده باشد. وى معتقد است كه اگر مراد از منكران مجاز در قرآن، معناى نخست است، درست مى‏گويند و اگر مرادشان دومين معناست، سخنشان نارواست و دليل ناروايى‏اش آيات بسيار قرآن است. ۵
امّا شبهه دوم را چنين مى‏توان پاسخ گفت كه همان گونه كه پيشتر گذشت، كاربرد مجاز در كلام، از اسباب فصاحت و بلاغت و كمال آن است و در موارد بسيار، مجاز در رساندن مراد رساتر و گوياتر از حقيقت است. از اين رو، استعمال مجاز در كلام نه

1.همان، ج ۱، ص ۷۷

2.قرطبى، ج ۱۱، ص ۲۶؛ زركشى، ج ۲، ص ۲۵۵؛ سيوطى، نوع ۵۲

3.قرطبى، ج ۱۱، ص ۲۷؛ زركشى، ج ۲، ص ۲۵۵؛ نيز نك: سيوطى، آغاز نوع ۵۲

4.شريف رضى، ص ۵۵، مقدّمه محقّق ؛ نيز نك: زحيلى، ج ۱، ص ۴۱

5.نك: غزّالى، المستصفى، ص ۸۴؛ همو، المنخول، ص ۱۳۸

صفحه از 184