ابن‏ تيميّه و انكار «مجاز» در قرآن‏ - صفحه 182

دوم، اشتراك را لازم مى‏گرداند كه اين هر دو، خلاف اصل‏اند و لذا واجب مى‏شود كه اين گونه الفاظ را از اسماء متواطى بدانيم. ۱
ابن‏تيميّه در ادامه، گفته است كه اگر گوينده‏اى ميل جماد را حقيقت بداند و ميل حيوان را مجاز، فرقى ميان اين دو دعوى نخواهد بود، مگر كثرت استعمال در ميل حيوان. امّا همين لفظ در مورد جماد، به شكل مقيّد به كار مى‏رود تا روشن شود كه مراد ميل جماد است. وى قائل است كه هر چند اراده از اسماء متواطى است، ولى همواره به صاحب اراده (مريد) مقيّد است؛ بر خلاف ديگر اسماء متواطى مانند انسان و اسب كه در عالم خارج، به شكل غير مضاف وجود دارند. ۲
نخستين نكته‏اى كه در اين سخنان وجود دارد، پذيرش تلويحى بحث حقيقت و مجاز است. نكته ديگر اينكه، ابن‏تيميه براى فرار از پذيرش لزوم وجود قرينه در استعمال اراده براى جمادات، از يك سو، اراده را از اسماء متواطى دانسته و از سوى ديگر، قائل شده كه مسمّاى اين اسم در عالم خارج، هميشه به شكل مقيّد وجود دارد؛ چه آن مسمّى حيوان باشد و چه جماد.
ابن‏تيميّه بى‏هيچ دليلى، اسم «مريد» را از اسمهاى متواطى دانسته و جمادات را از افراد آن برشمرده؛ ليكن اسم متواطى اسمى است كه براى چندين شى‏ء وضع شده و به معناى واحدى كه همه آنها را در برمى‏گيرد، دلالت مى‏كند. ۳ در واقع، متواطى لفظى است كه بر اشياء متعدّد دلالت مى‏كند؛ زيرا در اين اشياء متعدّد، معناى واحد مشتركى هست ۴؛ مانند اسم انسان كه به شكل يكسان، براى زيد و عمرو و بكر، به كار مى‏رود؛ زيرا زيد و عمر و بكر، با همه تفاوتها، همگى، «حيوان ناطق»اند. بنابراين، اسم «مريد» تنها براى مسمّياتى اسم متواطى به شمار مى‏رود كه مفهوم اراده در آنها صدق كند؛ ليكن با توجّه به معناى لغوى اراده، اساساً جمادات نمى‏توانند «مريد» باشند و مفهوم «اراده» در جمادات وجود ندارد؛ از اين رو، جمادات هرگز در شمار مسمّيات اسم مريد نخواهند بود.

1.ابن‏تيميّه، ص ۱۰۳

2.همان‏جا

3.جبر، ص ۴۵

4.همان، ص ۸۳۷

صفحه از 184