در واقع، ابنتيميّه در اينجا نيز مصادره به مطلوب كرده و «ذو إرادة» بودن جمادات را - كه محلّ نزاع است - مفروض گرفته است.۱
نتايج
1. تحليل استعمال واژگان در زبان، نشان مىدهد كه تقسيمبندى الفاظ به حقيقت و مجاز، صحيح است. نتيجه اين تحليل در آيات قرآن نيز مثبت است. از سوى ديگر، استعمال مجاز سبب فصاحت و بلاغت افزونتر كلام مىشود و اين نيز از سوى برخى دانشمندان، دليل ديگرى است بر استعمال مجاز در قرآن.
2. لفظ همواره در معناى موضوع له خود به كار مىرود. در «حقيقت» مراد جدّى متكلّم همان موضوع له است و در «مجاز» معناى موضوع له «معبرى» مىشود تا ذهن مخاطب از طريق آن، به معناى ديگرى كه مراد جدّى متكلّم است، گذر كند.
3. اهمّ اشكالات ابنتيميّه به تقسيمبندى الفاظ به حقيقت و مجاز، انكار «وضع» الفاظ براى معانى، بر اساس توافق جمعى عقلاست. نزد ابنتيميّه، اين تقسيمبندى آن گاه درست است كه لفظ، نخست، براى يك معنا وضع شود و پس از آن، گاهى در موضوع له خود و گاهى در غير موضوع له خود به كار رود و اين تنها بر اساس قول كسانى درست است كه لغات را زاده توافق جمعى مىدانند. امّا ابنتيميّه ظاهراً به پيروى از ابوالحسن اشعرى، منشأ زبان را نه «اصطلاح» بلكه «الهام» دانسته و زبان را امرى «توقيفى» خوانده است. ليكن توقيفى بودن زبان، اصل وجود «واضع» را انكار نمىكند؛ چرا كه دلالت لفظ بر معنا، نه دلالت عقلى يا طبعى، بلكه دلالتى «وضعى»
1.شنقيطى نيز در انكار مجاز بودن استعمال اراده براى ديوار در آيه شريفه، سخنانى دارد. وى در اين باره، به آيه «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» (اسراء (۱۷) / ۴۴) اشاره كرده و افزوده كه طبق اين آيه، جمادات خداوند را تسبيح مىكنند و اين تسبيح ناشى از اراده آنان است. (نك: طنطاوى، ج ۸، ص ۵۶۶-۵۶۷) ليكن با فرض اينكه تسبيح جمادات نه به زبان حال، بلكه به زبان قال باشد، معلوم نيست كه تسبيح جمادات تسبيحى اختيارى و مستند به اراده آنها باشد.