پس خود عقل و علم، حجّت بر حجّيّت خودشاناند، از آن روى كه كشفكننده باطل و شناساننده حقّاند. و نخستين حق - آنچنان كه يادآور شديم - آن است كه تذكار دهنده به اين دو و زداينده غفلت نسبت به آنها و نيز يادآورىكننده باطلِ مكشوف به آن دو نور، همان «نسبتدهنده راست به پروردگار متعال» و «خيرخواهِ امين و رسول كريم» است و بدين سبب، رسالتش حق و غيرقابل ترديد است. و اين، همان شناخت به رسالت است كه در روايات آمده.
ايشان در جاى ديگر مىگويد:
پس خداوند - عزّ و جلّ - با شناساندن... هر آنچه پيامبرش صلى اللَّه عليه و آله آورده، به حقّانيّت اين معارف و علوم و به راستى گفتههاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام و نيز به حقّانيّت قرآن گواهى داده است... .
بهدرستى كه يافتن... نور علم و مشاهده حقيقت اشيا به نور علم، در قدرت بشر نيست بلكه نيازمند لطف خداوند - تعالى شأنه - است. پس يافتن اين مسئله، عين شهادت حق بر راستى پيامبرش و رسالت اوست و يافتن علم و كشف حقايق به علم... ، عين برگزيدن بندگان براى تقرّب به خدا و عين تقرّب بندگان به اوست و اين شرافت كه از طريق پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و ائمّه عليهم السلام، بهدست مىآيد، گواه بر راستى و حقّانيّت و قرب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و ائمّه عليهم السلام است.
نكتهاى بسيار مهم كه در اين كلام ميرزا وجود دارد، طريق بودن پيامبردر متذكّر شدن انسانها به معروف فطرى خود و احكام عقلشان است. يعنى هرچند معرفت خدا و شناخت حُسن و قبح عقلى، فعل خداوند و فطرى بشر است، خود بشر در اين دنيا از اين معارف غافل است و طبق سنّت الهى، يادآورى آنها و شكوفايى معرفت فطرى انسانها مشروط به تذكار پيامبران و حجج الهى است و آيتاللَّه ميرزا مهدى اصفهانى همين «طريق بودن» را حجّتى ديگر بر حقّانيّت و صدق دعوى پيامبران و حجج الهى عليهم السلام مىداند.