نگرشى نو به كذب و افترا بر خدا و رسول در حوزه حديث‏ - صفحه 53

بود تأمّل كنيم و آن را رد نكنيم. در برخى از روايات ضمن تأكيد بر نكته فوق فرموده‏اند، علم چنين احاديثى را بايد به اهل بيت عليهم السلام واگذاشت. اميرالمؤمنين عليه السلام در اين‏باره مى‏فرمايند:
إذا سمعتم من حديثنا ما لا تعرفون فردّوه إلينا و قفوا عنده و سلّموا حتّى يتبيّن لكم الحقّ و لا تكونوا مذاييع عجلى.۱
هنگامى كه حديثى از احاديث ما را كه نمى‏شناسيد شنيديد [ علم ]آن را به ما واگذاريد و در آن توقّف كنيد و تسليم باشيد تا حق بر شما آشكار شود و از آنهايى كه شتابان منتشر مى‏كنند نباشيد.

همچنين امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله درباره مشكل بودن تحمّل احاديث آل محمّد عليهم السلام نقل مى‏كنند و سپس مى‏فرمايند:
فما ورد عليكم من حديث آل محمّد عليهم السلام فلانت له قلوبكم و عرفتموه، فاقبلوه، و ما اشمأزّت قلوبكم و أنكرتموه، فردّوه إلى اللَّه و إلى الرّسول و إلى العالم من آل محمّد عليه السلام، و إنّما الهالك أن يحدث بشى‏ء منه، لا يحتمله، فيقول: و اللَّه ما كان هذا شيئاً، و الإنكار هو الكفر.۲۳
پس آنچه از حديث آل محمّد - كه صلوات خدا بر آنان باد - به شما رسيد كه قلب‏هايتان آرام شد و آن را فهميديد، آن را بپذيرد و آنچه را كه [ در اثر آن ]قلب‏هايتان چركين شد و نفميد، [ علمش را] به خدا و رسول صلى اللَّه عليه و آله و عالم آل محمّد عليهم السلام واگذاريد. همانا هلاك‏شونده فقط كسى است كه چنين حديثى را كه برايش قابل تحمّل نيست نقل كند و بگويد: به خدا قسم! اين ارزشى ندارد! چرا كه انكار حديث، كفر است.

گفتنى است روش علمى علما و محدّثان نيز بر همين اساس است مثلاً مرحوم آيت‏اللَّه خويى در مواردى كه به‏جِدّ معتقد بود روايتى را به‏هيچ‏وجه نمى‏توان به معصوم نسبت داد، آن را به‏صراحت انكار نمى‏كرد و در نهايت علم آن را به ائمّه عليهم السلام

1.مجلسى، ج ۲، ص ۱۸۹، ح ۲۰

2.مجلسى، ج ۲، ص ۱۸۹، ح ۲۱

3.ن.ر.ك. بحارانوار، ج ۲، ص ۱۱۵، ح ۱۱ و ج ۲، ص ۱۱۳، ح ۱.

صفحه از 55