نگرشى نو به كذب و افترا بر خدا و رسول در حوزه حديث‏ - صفحه 42

نشان دهند.
3. دو نكته فوق چه بسا سبب افتراى دروغين مشركان را نيز معلوم مى‏كند.
4. خداوند از زبان شهود، اين مشركان را ستمكارانى خوانده است كه از رحمت خدا دورند.
به اين ترتيب، هر چند آيه (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً) عام است۱، با توجّه به سياق، از سبب افتراى مشركان در تهمت به رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نيز خبر مى‏دهد و درنهايت، ادّعاى الهى نبودن قرآن را افترا مى‏شمارد. مفسّران نيز بر اين معنا گواهى داده‏اند كه به مواردى از آن اشاره مى‏كنيم:
صاحب تفسير كنزالدّقائق مى‏نويسد:
(وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً) كان أسند إليه ما لم ينزّله أو نفى عنه ما أنزله. ۲
مفهوم آيه (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً) كفر بدين معناست كه آنچه خدا نازل نكرده است به خدا نسبت داده شود يا اينكه آنچه خدا نازل كرده است از او نفى شود.
روشن است كه از ديدگاه اين مفسّر گران‏قدر، ادّعاى الهى نبودن بيانات رسول صلى اللَّه عليه و آله، افترا تلقّى شده و مورد لعن قرار گرفته است.
مرحوم طبرسى در مجمع البيان مى‏نويسد:
(إنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ): الهاء راجع إلى القرآن و قيل إلى محمّد صلى اللَّه عليه و آله و قيل معناه أنّ الخبر الّذي أخبرتك به حقّ من عند اللَّه. (وَلكِنَّ اَكْثَرَ النّاسِ لايُؤْمِنُونَ) بصحّته و صدقه لجهلهم باللَّه تعالى و جحدهم لنبوّة نبيّه صلى اللَّه عليه و آله. (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً) أى لا أحد أظلم منه. ۳
خلاصه كلام آنكه قرآن و رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله حقّ‏اند و خبرى كه من (خدا) براى تو آورده‏ام حقّ است و از جانب خداست. ولى بيشتر مردم به درستى و راستى آن ايمان ندارند؛ زيرا نسبت به خدا جاهل و نسبت به نبوّت انبيا جاحد و انكاركننده‏اند

1.الجنابذى، ج ۲، ص ۳۲۳

2.قمى مشهدى، ج ۶، ص ۱۴۳؛ صدوق، ج ۳، ص ۲۰۶

3.طبرسى، ج ۵، ص ۲۲۷

صفحه از 55