نگرشى نو به كذب و افترا بر خدا و رسول در حوزه حديث‏ - صفحه 43

و هيچ‏كس ظالم‏تر از اين گروه نيست.
دقّت در عبارات مرحوم طبرسى نشان مى‏دهد كه افتراى اكثر مردم، ايمان نداشتن به صحّت و صدق نبوّت و پيام انبياست. بنابراين، انكار الهى بودن قرآن و پيام انبيا از مصاديق افترا بر خداست و در اين آيه نيز به همين اشاره شده است. در اين ميان بسيارى از مفسّران، علّت افترا بر خدا را - كه در آيات سوره هود اشاره شده است - همين انكار الهى بودن پيام‏هاى وحيانى رسول صلى اللَّه عليه و آله دانسته‏اند؛ زيرا اگر كسى آنچه را كه خدا نازل كرده است، ناديده بگيرد و انكار كند، در حقيقت، واقعيّتى را منكر شده و دروغ گفته است. بيان برخى تفاسير دراين مورد، روشن‏كننده است:
1. بر بندد بر خدا دروغى؛ يعنى نفى وحى او كند... ۱
2. ... ، به اين قسم كه اسناد دهد به خدا چيزى را كه از جانب او نازل نشده و نفى كند آنچه را كه نازل شده. ۲
3. هيچ كس ستمكارتر نيست از كسى كه افترا كند و نسبت دهد بر خداى تعالى دروغى را از انكار وحى و اثبات شريك و ساختگى بودن قرآن. ۳
4. و قد ذكر ذلك بمناسبة ما كان المشركون ينسبونه الى النّبى من افتراء القرآن إلى اللَّه سبحانه. ۴
5. ففى أوّل آية من هذه الآيات يقول سبحانه: (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً) و يعنى أن تكذيب دعوة النّبى الصّادق صلى اللَّه عليه و آله فى الواقع هو تكذيب لكلام اللَّه و افتراء عليه بالكذب و تكذيب من لا يتحدّث عن أحد سوى اللَّه يعدّ تكذيباً للَّه. ۵
در تمامى تفاسير فوق تصريح شده است كه صرف انكار پيامبر، معادل انكار و افترا بر خداست؛ چرا كه منكر پيامبر، در واقع مدعى است كه خداوند چنين آيه‏اى

1.ملّا فتح‏اللَّه كاشانى، ج ۴، ص ۴۱۲؛ واعظ كاشفى، ج ۲، ص ۱۷۶

2.شريف لاهيجى، ج ۲، ص ۴۲۲

3.حسينى شاه عبدالعظيمى، ج ۶، ص ۴۳

4.حسينى شيرازى، ج ۱۲، ص ۲۳

5.مكارم شيرازى، ج ۶، ص ۵۰۰

صفحه از 55