نبود. يعنى كافران با اين ادّعا كه چنين سخن و پيامى، سخن و پيام الهى نيست بر خدا افترا بسته بودند. همين معنا را كنز الدّقائق اشاره كرده است، آنگاه كه مىگويد:
أى لا أحد أظلم ممّن يدعى إلى الإسلام الظّاهر حقّيّته المقتضى له خير الدّارين، فَيَضَعُ موضع إجابته الافتراء على اللَّه بتكذيب رسوله و تسمية آياته سحراً، فإن يعمّ إثبات المنفىّ و نفى الثّابت. ۱
يعنى هيچ كس ظالمتر از آن فرد نيست كه به اسلام خوانده مىشود، اسلامى كه حقّانيّت آن آشكار است و خير دو منزل - دنيا و آخرت - را براى اين شخص به همراه دارد؛ امّا او با تكذيب رسول و سحر ناميدن آيات خدا، به جاى اجابت دعوت، بر خداوند افترا مىبندد؛ اگرچه آيه عموميّت دارد و اثبات آنچه نفى شده و نفى آنچه اثبات شده را در بر مىگيرد.
نگارنده اين مطلب را بهجز تفاسير فوق، در بيش از هفده تفسير ديگر يافت كه جملگى تكذيب رسول و ساحر شمردن او و سحر دانستن وحى نبى را، افترا بر خدا دانستهاند.۲ مفسّران، همين معنا را ذيل آيه 61 سوره طه نيز آوردهاند.۳
1.قمى مشهدى، ج ۱۳، ص ۲۳۰
2.اين نكته در تفاسير ذيل آمده است: انوار درخشان، ج ۱۶، ص ۳۲۸ ؛ الجوهر الثّمين، ج ۶، ص ۲۰۹ ؛ كشف الحقايق، ج ۳، ص ۶۸ ؛ مقتنيّات الدّرر، ج ۱۱، ص ۱۳۱ ؛ تفسير خسروى، ج ۸، ص ۲۷۴ ؛ تفسير الجديد، ج ۷، ص ۱۵۱ ؛ مخزن العرفان، ج ۵، ص ۲۷۸ ؛ تقريب القرآن، ج ۲۸، ص ۸۹ ؛ تفسير نمونه، ج ۲۴، ص ۸۱ ؛ من وحى القرآن، ج ۲۲، ص ۲۱۷ ؛ أحسن الحديث، ج ۱۱، ص ۱۴۱ ؛ أطيب البيان، ج ۱۲، ص ۵۱۵ ؛ المنير، ج ۸، ص ۵۰ ؛ الصّافى، ج ۵، ص ۱۷۰ ؛ البصائر، ج ۴۶، ص ۲۳ ؛ شبّر، ج ۱، ص ۵۵۲.
3.اين نكته در تفاسير ذيل آمده است: طبرسى، ج ۷، ص ۳۰ ؛ مواهب عليه، ج ۳، ص ۵۸ ؛ تفسير منهج الصّادقين، ج ۶، ص ۳ ؛ تفسير شريف لاهيجى، ج ۳، ص ۶۷ ؛ تفسير اثنا عشرى، ج ۸، ص ۲۸۸ ؛ تفسير خسروى، ج ۵، ص ۴۵۹ ؛ من هدى القرآن، ج ۷، ص ۱۷۶ ؛ تفسير آسان، ج ۱۱، ص ۳۸۷ ؛ تفسير نمونه، ج ۱۳، ص ۲۳۲ ؛ الصّافى، ج ۳، ص ۳۱۱ ؛ البرهان، ج ۴، ص ۳۸ ؛ كنزالدقائق، ج ۸، ص ۳۲۵ ؛ التبيان، ج ۷، ص ۱۸۲. براى نمونه، تفسير أطيب البيان (۵۰/۹) مىگويد: «لاتفتروا على اللَّه» كه نگوييد معجزه، سحر است و خدا موسى را نفرستاده، يا تفسير بيان السعادة (۲۷/۳) مىگويد [ احتمال دوم] أو سمى موسى عليه السلام نفيهم لكون آياته من اللَّه افتراءً على اللَّه بجعل القضيّة السّالبة المدّعاة موجبة معدولة كانّهم قالوا إنّ اللَّه ليس يرسل هذه الآيات.