مىگويد: دروغ مىگويى، من آن را نگفتم و [ يا] مىگويد: خداوند [ چنان] نگفته است؛ پس خداوند - عزّ و جلّ - مىگويد: دروغ مىگويى، من آن را گفتهام. ۱
از آنچه گفتيم معلوم مىشود كه دروغ بستن بر خدا و رسول صلى اللَّه عليه و آله، تنها به ساختن احكام دينى و نسبت دادن آن به خدا نيست، بلكه نفى سخن خدا و رسول صلى اللَّه عليه و آله را نيز دربرمىگيرد. پس نبايد گمان كرد كه رواياتى چون «دروغ بستن بر خدا و رسول صلى اللَّه عليه و آله و اوصيا عليهم السلام از گناهان كبيره است. ۲ يا چنين دروغى روزه را باطل مىكند، ۳ مربوط به جامعه و زمان ما نيست و صرفاً دروغپردازان صدر اسلام را شامل مىشود، بلكه از آنچه گفته شد ثابت مىشود چنين گمانى نادرست است؛ زيرا نفى و اثبات دروغين در اين مقام، دو روى يك سكّهاند. اميرالمؤمنين عليه السلام مىفرمايند:
و إنّه سيأتي عليكم من بعدي زمان ليس فيه شيء أخفى من الحقّ، و لا أظهر من الباطل و لاأكثر من الكذب على اللَّه و رسوله!۴
بعد از من زمانى براى شما خواهد آمد كه چيزى پوشيدهتر از حق و آشكارتر از باطل نباشد و چيزى شايعتر از دروغ بر خدا و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله يافت نشود.
بعيد نيست فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام زمان ما را نيز دربرگيرد.
احتمال صدق حديث مانع ردّ حديث است
مشركان در مواجهه با پيامبران، ايشان را متّهم مىكردند كه معجزاتشان ساختگى است و اوامر و نواهى آنان از سوى خدا نيست. آنان اين ادّعاى خويش را با گمان قوى بر دروغگويى نبى همراه مىكردند.
(إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبينَ)۵
1.مجلسى، ج ۲، ص ۱۱۷، ح ۱۶
2.مجلسى، ج ۲، ص ۱۱۷، ح ۱۷
3.كلينى، ج ۲، ص ۳۴۰، ح ۹
4.كلينى، ج ۸، ص ۳۸۶ ؛ نهجالبلاغة، خطبه ۱۴۷، ص ۴۴۷؛ مجلسى، ج ۷۴، ص ۳۶۷ و ج ۳۴، ص ۲۳۲
5.الأعراف (۷) / ۶۶