نگرشى نو به كذب و افترا بر خدا و رسول در حوزه حديث‏ - صفحه 48

مى‏گويد: دروغ مى‏گويى، من آن را نگفتم و [ يا] مى‏گويد: خداوند [ چنان‏] نگفته است؛ پس خداوند - عزّ و جلّ - مى‏گويد: دروغ مى‏گويى، من آن را گفته‏ام. ۱
از آنچه گفتيم معلوم مى‏شود كه دروغ بستن بر خدا و رسول صلى اللَّه عليه و آله، تنها به ساختن احكام دينى و نسبت دادن آن به خدا نيست، بلكه نفى سخن خدا و رسول صلى اللَّه عليه و آله را نيز دربرمى‏گيرد. پس نبايد گمان كرد كه رواياتى چون «دروغ بستن بر خدا و رسول صلى اللَّه عليه و آله و اوصيا عليهم السلام از گناهان كبيره است. ۲ يا چنين دروغى روزه را باطل مى‏كند، ۳ مربوط به جامعه و زمان ما نيست و صرفاً دروغ‏پردازان صدر اسلام را شامل مى‏شود، بلكه از آنچه گفته شد ثابت مى‏شود چنين گمانى نادرست است؛ زيرا نفى و اثبات دروغين در اين مقام، دو روى يك سكّه‏اند. اميرالمؤمنين عليه السلام مى‏فرمايند:
و إنّه سيأتي عليكم من بعدي زمان ليس فيه شي‏ء أخفى‏ من الحقّ، و لا أظهر من الباطل و لاأكثر من الكذب على اللَّه و رسوله!۴
بعد از من زمانى براى شما خواهد آمد كه چيزى پوشيده‏تر از حق و آشكارتر از باطل نباشد و چيزى شايع‏تر از دروغ بر خدا و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله يافت نشود.

بعيد نيست فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام زمان ما را نيز دربرگيرد.

احتمال صدق حديث مانع ردّ حديث است

مشركان در مواجهه با پيامبران، ايشان را متّهم مى‏كردند كه معجزاتشان ساختگى است و اوامر و نواهى آنان از سوى خدا نيست. آنان اين ادّعاى خويش را با گمان قوى بر دروغ‏گويى نبى همراه مى‏كردند.
(إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبينَ)۵

1.مجلسى، ج ۲، ص ۱۱۷، ح ۱۶

2.مجلسى، ج ۲، ص ۱۱۷، ح ۱۷

3.كلينى، ج ۲، ص ۳۴۰، ح ۹

4.كلينى، ج ۸، ص ۳۸۶ ؛ نهج‏البلاغة، خطبه ۱۴۷، ص ۴۴۷؛ مجلسى، ج ۷۴، ص ۳۶۷ و ج ۳۴، ص ۲۳۲

5.الأعراف (۷) / ۶۶

صفحه از 55