نگرشى نو به كذب و افترا بر خدا و رسول در حوزه حديث‏ - صفحه 49

و ما گمان مى‏كنيم تو از دروغ‏گويان باشى.
(وَ ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكاذِبينَ) 1
تو جز بشرى مانند ما نيستى و ما مى‏پنداريم تو از دروغ‏گويان باشى.
(بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبينَ) 2
بلكه گمان مى‏كنيم تو از دروغ‏گويان باشى.
(إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ) 3
آنها جز از گمان پيروى نمى‏كنند و جز حدس (واهى) نمى‏زنند.
بنابراين مشركان مدّعى ظن (گمان قوى) بر دروغ گويى انبيا بودند و قرآن هم با همين مقابله كرده و همين را افترا بر خدا و رسول صلى اللَّه عليه و آله دانسته است.
رويارويى با احاديث نيز همين‏گونه است. همين قدر كه احتمال صدق حديث مى‏رود جايى براى انكار وجود ندارد. از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
لا تكذّبوا بحديث آتاكم أحد فإنّكم لا تدرون لعلّه من الحقّ فتكذّبوا اللَّه فوق عرشه. 4
حديثى را كه شخصى براى شما مى‏آورد، تكذيب نكنيد كه شما نمى‏دانيد، شايد از حق چيزى در آن باشد و شما [ بدين وسيله‏] خدا را فوق عرشش تكذيب كرده باشيد.

در روايت ديگرى، راوى به امام صادق عليه السلام مى‏گويد:
جعلت فداك. إنّ الرّجل ليأتينا من قبلك فيخبرنا عنك بالعظيم من الأمر فيضيق بذلك صدورنا حتّى نكذّبه قال: فقال أبوعبداللَّه عليه السلام:
أ ليس عنّى يحدّثكم؟
قال: قلت: بلى.
قال: فيقول للّيل إنّه نهار و للنّهار إنّه ليل؟
قال: فقلت له: لا.

1.الشعراء (۲۶) / ۱۸۶

2.هود (۱۱) / ۲۷

3.الانعام (۶) / ۱۱۶

4.مجلسى، ج ۲، ص ۱۸۶، ح ۱۰

صفحه از 55