را زايل و صورتى ديگر ايجاد مىكند؛ مثلاً در دگرگونى هوا، بر ابر اثر مىگذارد و بارانى چون طوفان يا بهمقدار نياز پديد مىآيد، يا در دگرگونى آتش، بر سردى و سلامت يا آنچه مربوط به اين دو امر است اثر مىگذارد.
دوم آنچه ناشى از قوّه خيال است و آن اينكه نفس خيالى او در بيدارى، به عالم غيب صورى يعنى وحى اتّصال پيدا مىكند يا آنكه در رؤياى صادقه آواى سروش غيبى را مىشنود، هرچند شخص را مشاهده نمىكند يا در خواب، صورت آنچه خداوند از علوم و معانى در لباس كلمات و حروف و صداها به وى الهام مىكند مىبيند و مىشنود.
سومين معجزه كه برترينِ ويژگيهاى نبوّت و اشرف آنهاست، كمال قوّه نظرى و عقل نظرى است؛ يعنى جوهر عقل، صفايى مىيابد كه اتّصالش به عقل فعّال كه قلم اعلى و معلّم شديدالقوى نيز ناميده شده و همان افاضهكننده علوم بهفرمان الهى بر دفترهاى نفوس عقلى است، بسيار شديد مىشود، بهطورى كه علوم و معارف را بدون واسطه معلّم بشرى و در زمانى كوتاه دريافت مىكند؛ زيرا كه نفوس انبيا و اوليا در فراست و شدّت تيزهوشى و فهم و سرعت انتقال بهحدّى است كه ذهنشان در اندك زمانى و بدون آموختن بشرى از معلومى به معلوم ديگر و همچنين تا آخر معلومات بهسرعت انتقال مىيابد و اين، همان معجزه يا كرامت است. ۱
بهبيانى ديگر، اجزاى خصوصيّات سهگانه پيامبر بهعنوان انسان كامل، عبارتاند از: طبيعت، نفس و عقل كه بدان روح نيز گويند و هركدام از عالمى است غير عالم ديگرى و هر يك از آنها را نقصى و كمالى است و كم انسانى است كه در تمامى آنها كامل باشد. پس كمال روح كه همان عقل نظرى است بهواسطه علم به حقايق و امور الهى است و كمال نفس كه همان قوّه خيال است بهواسطه استقرار و جايگزينى صورتهاى جزئى است و كمال طبيعت عبارت از تصرّف در مواد
1.ملّاصدرا، شرح الاصول الكافى، ج ۵، ص ۸۶ -۸۹