فلسفه نبوّت و جايگاه آن در باور ملّاصدرا - صفحه 61

در باور صدرا از چنان جايگاهى برخوردار است كه حكمت راستين و فلسفه واقعى را فلسفه‏اى مى‏داند كه در خدمت وحى باشد و عقل را بدون اتّكا به عصاى نقل، گمراه‏كننده مى‏شمارد. مصداق واقعى چنين التزام و اصالت‏بخشى به روايات، تحرير كتاب شرح الاصول الكافى، به‏ويژه بسط و توضيح احاديث كتاب الحجّة كه با رويكردى متألّهانه انجام شده است و نتايج حاصل از مبانى و مقدّمات حكمت و معارف ناشى از كشف و شهود را به تأييد روايات رسانده است.
با تأمّل در نظريّه حكمت متعاليه صدرا، فلسفه نبوّت و ماهيّت اين مقام، در سفر چهارم در بين خلق و در سيماى هادى و پيامبر بزرگ، ظاهر مى‏گردد. در اين سفر، انسان سالك با رهنمود انبياى الهى، در صدد هدايت كردن مردم و جامعه است. از اين‏رو قافله‏سالار گروه‏هاى انسانى مى‏شود، با آموزه‏ها و فرامين صادر شده از پيامبران در ابعاد فردى و اجتماعى، حركت فردى و اجتماعى را ايجاد و شريعت الهى را در جامعه احيا مى‏كند و بدين صورت، روحى تازه در حيات جمعى مى‏دمد.۱
نوشتار حاضر، بر آن است تا با تحليل و بررسى برخى از مسائل نبوت، به‏ويژه مسئله ضرورت بعثت پيامبران، ديدگاه ملاصدرا را در شرح اصول كافى در اين‏باره بازگو نمايد.

1. تفاوت نبى و رسول‏

در اينكه معنى و مفهوم واژه نبى در لغت، با رسول متفاوت است، ترديدى نيست امّا در اينكه آيا ميان مفهوم اين دو واژه در اصطلاح شرع، فرقى هست يا نه، ملاصدرا معتقد است كه «نبى» به‏لحاظ مصداق، اعمّ از «رسول» است؛ به‏عبارت ديگر، هر رسولى نبى است ولى عكس آن صادق نيست. ۲

1.الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ص ح تا ل، مقدّمه مرحوم مظفر.

2.ملّاصدرا، شرح الاصول الكافى، ج ۵، ص ۹۴

صفحه از 84