فلسفه نبوّت و جايگاه آن در باور ملّاصدرا - صفحه 64

ضرورت آن نيز استدلال كرد و بر اين اساس، ادلّه‏اى چند بر ضرورت بعثت اقامه مى‏كنند. معروف‏ترين دليلى كه متكلّمان براى اثبات ضرورت نبوّت بدان تمسّك كرده‏اند، قاعده لطف است.۱ كه مطابق آن ابلاغ تكاليف شرعى به بندگان، لطفى است كه آنان را به انجام تكاليف عقلى نزديك مى‏كند (مقدّمه اوّل) و از آنجا كه لطف، بر خداوند واجب است (مقدّمه دوم)، پس ابلاغ تكاليف شرعى به بندگان، بر خداوند واجب است (نتيجه).۲
حال پس از طرح اين برهان، اين پرسش به ذهن متبادر مى‏شود كه ابلاغ و اعلام تكاليف شرعى به انسان‏ها، از چه طريقى و با چه وسيله‏اى ممكن است؟ متكلّمان مسلمان، در پاسخ به چنين پرسشى، نخست سه فرض را مطرح مى‏كنند و آنگاه فرض صحيح را برمى‏گزينند.
فرض اوّل، اين است كه انسان‏ها با استدلال‏هاى عقلى، به احكام و دستورات شرعى دست يابند.
فرض دوم، اين است كه خداوند، براى فرد فرد مكلّفان، علم ضرورى ايجاد كند تا نيازى به استدلال و اقامه برهان نباشد.
فرض سوم، اين است كه خداوند، كسانى را از ميان انسان‏ها برگزيند تا پيام و دستورات الهى را به آنان برساند. متكلّمان پس از بيان فرض‏هاى يادشده، مى‏گويند. فرض نخست، باطل است؛ زيرا عقل، اين توانايى را ندارد. فرض دوم نيز نادرست است؛ چرا كه اين فرض، با اصل تكليف از جانب خداوند، سازگار نيست. پس راهى باقى نمى‏ماند جز فرض سوم كه همان لزوم بعثت انبياست.۳دليل ديگرى كه

1.شيخ طوسى، الاقتصاد فى ما يتعلّق بالاعتقاد، ص ۲۴۶؛ شيخ مفيد، النكت الاعتقادية، ص ۴۷؛ علم الهدى، الذخيرة فى علم الكلام، ص ۲۳۲.

2.شيخ مفيد، اوائل المقالات فى المذاهب و المختارات، ص ۶۸؛ همان، ص ۱۸۶؛ همان، ص ۱۳۶.

3.شيخ طوسى، تمهيد الأصول فى علم الكلام، ص ۳۱۳؛ شيخ طوسى، الاقتصاد فى ما يتعلّق بالاعتقاد، ص ۲۴۶.

صفحه از 84