فلسفه نبوّت و جايگاه آن در باور ملّاصدرا - صفحه 76

مختلف خوردنيها را مشاهده مى‏كند و چون از آنها مى‏خورد و مى‏چشد بر معانى پنهان آنها آگاهى مى‏يابد. رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: رأيت أنّى أشرب اللّبن حتّى خرج الرّى من أظفارى؛ «در خواب ديدم كه شير مى‏آشامم به‏طورى كه آب زيادى از زير ناخن‏هايم خارج شد و مى‏توان آن را تأويل به علم كرد.»
و امّا كشف معنوى كه از صور حقايق نيز مجرّد است از تجلّيّات اسم «العليم» و «الحكيم» حاصل مى‏شود و آن عبارت از ظهور معانى عقلى و حقايق غيبى است كه آن را نيز مراتبى است: نخست ظهور معانى در نيروى انديشه كه نور قدسى ناميده مى‏شود و حدس از تابشهاى انوار اوست كه پايين‏ترين مراتب كشف معنوى است سپس در مرتبه قلب است و الهام ناميده مى‏شود، البتّه اگر كشف‏شده، معنايى از معانى باشد، ولى اگر حقيقتى از حقايق يا روحى از ارواح باشد، مشاهده قلبى ناميده مى‏شود و او به ذات خود از خداوند عليم مى‏گيرد و بر آنچه در پايين مرتبه خود است از قلب و قوّه روحانى و جسمانى، افاضه مى‏نمايد. سپس در مرتبه سرّ است و بعد در مرتبه خفىّ به‏حسب دو مقامش كه اشاره بدان غيرممكن و تعبير از آن غيرمقدور است. ۱
كاملاً واضح است كه ملاصدرا وحى را از نوع كشف صورى و الهام را از نوع كشف معنوى مى‏داند و در فرق بين الهام و وحى مى‏نويسد:
الهام از جانب حق‏تعالى بدون واسطه فرشته و وحى به‏واسطه فرشته حاصل مى‏آيد و بدين جهت است كه احاديث قدسى را وحى قرآن نمى‏نامند، اگرچه كلام خداوند است. همچنين وحى، به‏سبب ديدن فرشته و شنيدن سخنش حاصل مى‏آيد و آن از نوع كشف صورى است كه خود متضمّن كشف معنوى است، و الهام فقط از نوع كشف معنوى است. علاوه بر آن، وحى از خواصّ رسالت است و متعلّق به ظواهر، و الهام از خواصّ ولايت مى‏باشد. همچنين وحى مشروط به تبليغ است، چنان‏كه در بيان الهى آمده:

1.ملّاصدرا، شرح الاصول الكافى، ج ۵، ص ۱۰۳- ۱۰۵

صفحه از 84