در آن، علوم نظرى بدون اكتساب و آگاهى با سببى (فرشته) در قلب حاصل مىشود.۱
درجه دوم، درجه پيغمبرى است كه با الهام و نشانهها، سببى (فرشته) كه علوم را به او القا مىكند و صدايش را مىشنود، مىبيند ولى در خواب نه در بيدارى. همچنانكه حال پيغمبر ما در شش سال پيش از بعثت چنين بود كه فرشته آورنده وحى را نمىديد و بهسوى هيچكس هم مبعوث نشده بود و تنها نبى بود نه رسول و آن حضرت را امامى بود، همانند حضرت ابراهيم عليه السلام كه بر حضرت لوط عليه السلام امام بود، چون شريعت و امامت اختصاص به حضرت ابراهيم داشت و حضرت لوط از پيروان او بود.
درجه سوم، درجه پيغمبرى است كه تمامى اين مراتب را داراست؛ يعنى الهام حقايق و ديدن سببى كه در خواب بر او القا مىكند و او صدايش را مىشنود و ديدن فرشته در بيدارى و آنكه فرستادهشده به گروهى اندك يا بسيار باشد، مانند حضرت يونس عليه السلام كه خداوند دربارهاش فرمود: (وَ أَرْسَلْناهُ اِلى مِائَةِ اَلْفٍ أَوْ يَزيدونَ)۲، و حضرت صادق عليه السلام فرمودند: «يزيدون» يعنى سىهزار نفر. و حضرت يونس با آنكه مبعوث به آن همه مردمان از امّت بود، خودش امام داشت؛ چون در شريعت، مانند ديگر پيغمبران بنىاسرائيل پيرو حضرت موسى عليه السلام بود.
درجه چهارم، درجه پيغمبرى است كه با تمامى مراتب پيشين، مرتبه امامت خلق را نيز دارد و صاحب شريعت و دينى مستقلّ غير دين پيغمبر ديگر است، مانند پيغمبران اولواالعزم كه پنج نفرند: حضرت نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و
1.ملّاصدرا معتقد است كه پيش از بعثت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله واژه ولى بر هيچ يك از اوليا اطلاق نمىشد بلكه آنها با لقب انبيا ناميده مىشدند؛ چون فرقى بين نبوّتى كه همراه خود رسالت و تشريع ندارد و ولايت نيست مگر در اطلاق اسم نه معنى. [ تفاوت ولايت و نبوّت بدون تشريع و رسالت، تنها در لفظ است نه در معنى ]پس پيش از بعثت، هر وليّى در اسم، نبى است. (ملّاصدرا، شرح الاصول الكافى، ج ۵، ص ۶۰)
2.صافّات (۳۷) / ۱۴۷