فلسفه نبوّت و جايگاه آن در باور ملّاصدرا - صفحه 79

در آن، علوم نظرى بدون اكتساب و آگاهى با سببى (فرشته) در قلب حاصل مى‏شود.۱
درجه دوم، درجه پيغمبرى است كه با الهام و نشانه‏ها، سببى (فرشته) كه علوم را به او القا مى‏كند و صدايش را مى‏شنود، مى‏بيند ولى در خواب نه در بيدارى. همچنان‏كه حال پيغمبر ما در شش سال پيش از بعثت چنين بود كه فرشته آورنده وحى را نمى‏ديد و به‏سوى هيچ‏كس هم مبعوث نشده بود و تنها نبى بود نه رسول و آن حضرت را امامى بود، همانند حضرت ابراهيم عليه السلام كه بر حضرت لوط عليه السلام امام بود، چون شريعت و امامت اختصاص به حضرت ابراهيم داشت و حضرت لوط از پيروان او بود.
درجه سوم، درجه پيغمبرى است كه تمامى اين مراتب را داراست؛ يعنى الهام حقايق و ديدن سببى كه در خواب بر او القا مى‏كند و او صدايش را مى‏شنود و ديدن فرشته در بيدارى و آنكه فرستاده‏شده به گروهى اندك يا بسيار باشد، مانند حضرت يونس عليه السلام كه خداوند درباره‏اش فرمود: (وَ أَرْسَلْناهُ اِلى‏ مِائَةِ اَلْفٍ أَوْ يَزيدونَ)۲، و حضرت صادق عليه السلام فرمودند: «يزيدون» يعنى سى‏هزار نفر. و حضرت يونس با آنكه مبعوث به آن همه مردمان از امّت بود، خودش امام داشت؛ چون در شريعت، مانند ديگر پيغمبران بنى‏اسرائيل پيرو حضرت موسى عليه السلام بود.
درجه چهارم، درجه پيغمبرى است كه با تمامى مراتب پيشين، مرتبه امامت خلق را نيز دارد و صاحب شريعت و دينى مستقلّ غير دين پيغمبر ديگر است، مانند پيغمبران اولواالعزم كه پنج نفرند: حضرت نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و

1.ملّاصدرا معتقد است كه پيش از بعثت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله واژه ولى بر هيچ يك از اوليا اطلاق نمى‏شد بلكه آنها با لقب انبيا ناميده مى‏شدند؛ چون فرقى بين نبوّتى كه همراه خود رسالت و تشريع ندارد و ولايت نيست مگر در اطلاق اسم نه معنى. [ تفاوت ولايت و نبوّت بدون تشريع و رسالت، تنها در لفظ است نه در معنى ]پس پيش از بعثت، هر وليّى در اسم، نبى است. (ملّاصدرا، شرح الاصول الكافى، ج ۵، ص ۶۰)

2.صافّات (۳۷) / ۱۴۷

صفحه از 84