اصول قوانين و تشريع الهى است، در حالى كه اطاعت رسول تفسيرها و مسائل اجرايى را دربرمىگيرد. بنابراين، يكى اصل و ديگرى فرع آن است.
رسول، موظّف به رساندن پيام حق است و كسانى كه از آن روى برگردانند بعداً سروكار شان با خداست و اين تعبير تهديد جدّى است از آن جهت كه قطعىّالصّدور است و سربسته و مبهم است از آن جهت كه معلوم نيست كه سرپيچىكننده، به عذاب دنيوى يا اخروى دچار خواهد شد.
اطاعت مىتواند معيارى براى سنجش ايمان شناخته شود: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ لَا تُبْطِلُواْ أَعْمَالَكُمْ)۱اى كسانى كه ايمان آوردهايد؛ خدا را اطاعت كنيد و از پيامبر [ او نيز] اطاعت نماييد و كردههاى خود را تباه مكنيد.
آيه مؤمنان را به حفظ و محكم كردن ايمان بهواسطه اطاعت از خدا و رسولش دعوت مىكند. ۲
طبق سياق آيات، مفهوم اطاعت خدا بهحسب مورد، در احكام مربوط به جهاد است و مراد از اطاعت رسول، اطاعت او در هر دستورى است كه مأمور به آن و ابلاغ آن شده است و نيز هر دستورى كه آن را به ولايتى كه در آن داشته، صادر كرده است و روى گرداندن از دستورات و باطل كردن احكام، تخلّف از حكم جهاد است، آنطور كه منافقان و مرتدّان تخلّف كردند.
اصول و فروع اسلام، چنان به هم وابسته است كه اطاعت نكردن و روى گرداندن از رسول، موجب بطلان اعمال است. در آيهاى ديگر صدقه دادن با منّت و آزار دادن هم، عاملى براى تباهى و نابودى اعمال است: (لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى)۳ در اين آيه، حكمى از اصول، در مقابل حكمى از اخلاق و فروع قرار دارد.
همانطور كه در ابلاغ رسالت، هدايت است در اطاعت نيز هدايت است كه اين
1.محمّد (۴۷) / ۳۳
2.خطيب عبدالكريم، ج ۱۳، ص ۳۷۴۳
3.بقره (۲) / ۲۶۴