آيا دستهاى يافت نمى شوند كه براى خدا محكم باشند و شدّت عمل به خرج دهند و دشمن او را تعقيب و طلب نمايند كه اين كار دشمن را ذليل كند؟
جمعى از صحابه با همه جراحتهايى كه داشتند آماده اين كار گشتند و منادى پيامبر ندا داد كه با ما بيرون نشود مگر آن كس كه ديروز در احد با ما حاضر بود و مراد پيامبر از اين كار، ترساندن كفّار بود كه پندارند كشتار و زخمهايى كه بر مسلمين وارد آوردند بر ايشان اثرى نداشته و موجب سستى آنان نشده. پيغمبر با 70 تن بيرون شد تا به حمراءالاسد رسيد. ۱
اين استجابت، براى مؤمنان، «حيات» را به ارمغان مىآورد.
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ)۲
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون خدا و پيامبر، شما را به چيزى فرا خواندند كه به شما حيات مىبخشد، آنان را اجابت كنيد و بدانيد كه خدا ميان آدمى و دلش حائل مىگردد و هم در نزد او محشور خواهيد شد.
در پنج آيه از قرآن، كلمه «يحييكم» آمده كه غير از اين آيه، در آيات ديگر «يُميتُكُم» نيز در برابر آن ذكر شده كه از صفات خداوند است. امّا در اين آيه از «يُميتُكُم» استفاده نشده است پس بايد آيه در مورد حياتى سخن گفته باشد كه هيچ موتى در آن نباشد.
1. منظور، دستور جهاد است. يعنى جهاد كنيد تا به شهادت رسيد؛ زيرا شهدا، نزد خداوند زندهاند. جهاد كنيد تا بدين وسيله جامعه شما زنده شود و دين شما عزّت يابد. ۳
2. مراد، دعوت به ايمان است. زيرا ايمان، حيات دل و كفر، مرگ آن است. ۴
3. منظور، قرآن و علم دين است. زيرا نادانى، مرگ و دانش، زندگى است و قرآن از راه علم، اسباب زندگى را فراهم مىكند و وسيله نجات است. ۵
1.طبرسى، مجمعالبيان في تفسير القرآن، ج ۴، ص ۳۴۶
2.انفال (۸) / ۲۴
3.سور آبادى، ج ۲، ص ۸۸۲
4.مظهرى، ج ۴، ص ۴۶
5.مراغى، ج ۹، ص ۱۸۷