نسبت عقل و شرع‏ - صفحه 177

البتّه نسبت به افراد عجم كه كلام عرب اسماعيلى الهى را نمى‏فهمند، دشوار بود. و نيز براى افرادى كه با زمان حضور معصوم فاصله دارند؛ به دليل گذشت زمان، اندماج عمومات، اختلاط مقيّد است و مخصّصات، ظهور تعارض در روايات، پنهان شدنِ قرائت متّصله و منفصله، پيدايش رجال و سلسله راويان اخبار به گونه‏اى كه سبب ضعف وثاقت آنها شده، و ديگر عللى كه عارض شده و رويدادهايى كه فهم مراد معصوم عليه السلام از ظاهر كلامش را دشوار كرد.
نتيجه مطالب پيش گفته آن است كه عقيده به اين مطلب كه احكام، ويژه مجتهدان و منحصر به آنهاست، سخنى بيهوده و كلامى بى‏حاصل است. بلكه احكام براى همه مردم وضع شده و همگان به آن امر شده‏اند.

به هر حال، سخن گفتن معصوم عليه السلام در باب معارف و احكام، با تمام عاقلان است، زيرا معصوم عليه السلام جز براساس مفطورات سخن نمى‏گويد. و تنبّه او به تفصيل مطالب، فقط بر مبناى حقايقى است كه در عقلها، به اجمال و جمع پوشيده و پنهان است.
اين است شأن شريعت ختميه الهيه. بدين روى، شريعت، خلاقه معلّم بشراست، زيرا ابواب كشف گنجينه‏هاى علمى را براى تابعان او مى‏گشايد. هر زمانى كه عاقل به عقل صاف خود توجّه كند، درى از علم - بلكه درهايى از علم - به روى او گشوده مى‏شود. شارع، پيروان خود را به طريق كشف كليدهاى علوم و گنجينه‏ها مى‏گشايد، چون براساس مفطورات عقل سخن مى‏گويد، در تمام مقامات، از معارف تا امّهات نواهى و ابواب و مفاتيح احكامش.
در ابواب احكامش مطالبى را كه فطرت عقلائى به شيوه جمعى جُمَلى نگفته، شارع نمى‏گويد، بلكه تنبّه مى‏دهد بدانچه نظام تكوين بر آن مبنا جريان دارد. و سخن مى‏گويد براساس آنچه فطرت عقلايى با وساطت الهامات صاحبان آنها جريان يافته است.
اين است آيت وحدانيّت خداى تعالى. زيرا مصنوعات، همه يك شكل و

صفحه از 179